وقتی گفته میشود که ما یک ملتیم و آن ایرانزمین بزرگ است، دقیقا منظورمان چیست؟
در این متن نوشته شده، فقط چند سری از محدودترین گفتهها و اسناد تاریخی که آریاییهای باستان یعنی ایرانشهر چگونه یک ملت واقعی، یعنی یک خانواده بزرگ بودند را بیان کردیم، و بیتردید از این نوع مثالها و حقایق اینکه اثبات کند از سیستان تا آذرآبادگان و مازندران و خوزستان یکی هستیم، یعنی از یک نژاد و ریشه و اصالت و بینش مشترک هستیم بسیار زیاد است که در کتبهای معتبر موجود است، فقط چند نمونههای کوتاه را بیان نمودیم، تا دهانی بر ایرانستیزان بیوطن چون تجزیهطلبان و یا گروههای دیگر باشد.
«گروه سوم سربازان کوروش مردانی ماورایی مازندرانی که همه عمر با ببر و گاوهای وحشی دست و پنجه گرم میکردند. دارای قد بلند و بینیهای بزرگ، علامت مخصوص آنها یک کمربند از طناب بود که منگولهای از آن آویزان بود، آنها هر زمانی که فراغت بدست میآوردند کشتی میگرفتند. غذای این سربازان برنج پخته است،
#کوروش_بزرگ در راه جنگ قارون و محاصره ساد، با یک ستاد که از افسران تمام واحدهای ارتش ایرانبزرگ بود حرکت میکرد، روی رکاب ایستاد و بانگی زد و دو افسر طالشی و تبرستانی را احضار کرد و به آن دو گفت: بروید از قول من به افسران و سربازان تبرستانی_تپورستانی (مازندرانی) و طالشی بگویید: امروز امید من برای از بین بردن فالانژها وابسته به سربازان تبری و طالشی است.
سرچشمه: کتاب سرزمین جاوید
نوشته شده توسط: ماریژال موله، هرتزفلد، گریشمن، جلد یک، صفحه 265 تا 315.»
«هرودوت مورخ یونانی میگوید: ایرانیها در هنگام نیایش رسم ندارند که خوشبختی را برای شخص خود خواستار شوند، بلکه آن را برای همه مردم سرزمین خود میخواهند و خودشان را یکی از آنها میشمارند! (ایرانیان باستان یک ملت را یک خانواده میدانستند)
همچنین
#هرودوت بیان میکند که ایرانیان به فرزندان خود از پنج سالگی تا بیست سالگی تنها سه چیز میآموختند: سواری و تیر اندازی و راستگویی.»
«گدايى در ايران باستان ننگ و ممنوع بود! و اگر فردى به فقر دچار میشد بايد به سرپرستی يكى از نزديكان درمى آمد! از زبان اهورامزدا نقل شده:
"آن زمان که خشکسالی و دروغ در مملکتی باشد، فقر هم هست"»
🔥 @IRAN_NAZISM 🔥«درباره رسوم ایرانیان در زمان ساسانی پروفسور
#کریستین_سن میگوید:
ایرانیان دختر به بیگانگان نمیدانند،
نام های بیگانه بر روی فرزند خود نمیگذاشتند، و به تمام اقوام ایران احترام میگذاشتند. (ایرانیان باستان هم با بیگانگان و نژادهای دیگر وصلت نمیکردند، این یعنی پاسداری اصول و فرهنگ نژاد خویش در مقابل دیگر نژادها و کشورها، و این دلیلی بر بیاحترامی به دیگر تمدن و اقوام خارجی نمیشود، آنچه که از اصول ناسیونالیسم آریایی است)»
«نخستین پیکار دیلمیان با اتحاد لشگرهای ری و آذربادگان در مقابل اعراب تازی:
نخستین جنگ دیلمان با تازیان اعراب به روایت معروف در سال ۲۲ هجری بود. در این وقت رشته استقلال ایران از هم گسیخته و تازیان تا همدان را گرفته بودند و یزدگرد پادشاه ایران به نواحی خراسان گریخته، و لشگر ایران پراکنده شده بود. و مردم هر شهر و ولایت ناچار به پاسبانی و نگهداری شهرها برخاسته بودند از جمله دیلمان که در این وقت رهبری به اسم موتا داشتند و درنتیجه یورش اعراب به ایران، دیلمیها از کوهستان خود پایین آمده و در دستبی (دشتی میان قزوین و همدان) با پیشقراولان تازی پیوسته زد و خورد میکردند، در این میان مردم آذربایگان و مردی ری نامهها به دیلمان نوشته و از آن دو شهر نیز از هر یک سپاهی به دیلمان پیوست که همدست و یکجا حملهای به تازیان کرده تا مرز و بوم خود را از خطر تهدید آن گروه ایمن و آسوده نمایند. سردار سپاه آذربایگان (آذربایجان) اسفدیار برادر رستم فرخزاد، سپهسالار معروف ایران در نبرد قادسیه بود که چندی پیش در همان جنگ قادسیه در راه میهن جان فدا کرد.
سپاه ولایت دیلم به سرداری موتا، سپاه ولایت ری به سالاری فرخان زیبندی در قزوین، که سه سپاه یکی شده و فرماندهی کل سپاه را موتا پیشوای دیلمیان برعهده گرفت. سپاه ایران و مسلمانان در واجرود به هم رسیده و نبرد بسیار سهمگین در گرفت. در نتیجه موتای دیلمی نیز در راه میهن کشته شد.
سرچشمه: کتاب شهریاران گمنام، احمد کسروی، صفحه ۲۸ و ۲۹.»
به قول
#احمد_کسروی در کتاب فرهنگ چیست میگوید؛ میهن پرستی آن است که بیست میلیون ایرانی که در یک کشور زندگی میکنند، همدستی نمایند و پشتیبان یکدیگر باشند. اگر به کرمانی یا خوزستانی آسیبی رسید، آذربایجانی و گیلانی همدردی نمایند، میهن پرستی پیمان باهم زیستن است و آبادی کشور و آسایش میلیون ها جز در سایه آن نتواند بود.
#جاوید_ایرانشهر#ملیگرایان_راستین☀️#جنبش_اجتماعیملی_نوینایرانشهر🔥 @IRAN_NAZISM 🔥