رفتار
#یزید پس از کشته شدن
#حسینبن_علی با بازماندگان او چگونه بود؟
برای یافتن پاسخی برای پرسش فوق عقل حکم میکند که باید به نزدیکترین تاریخ روایتی خود دین اسلام رجوع کرد.
محمد بن جریر #طبری درباره بخشی از ماجرای پس از عاشورا از حضور بازماندگان کاروان
حسین در شام و در نزد یزید چنین می نویسد:
«« پس از واقعه کربلا بازماندگان امام
حسین را به شام نزد یزید فرستادند که
علی بن حسین نیز در بین آنان بود. آنگاه یزید رو به
علی بن حسین کرد و گفت: ای
علی به خدا پدرت حق خویشاوندی مرا رعایت نکرد و با من بر سر قدرتم به نزاع پرداخت و خدا با او چنان کرد که دیدی و این آیه قران را خواند:
آنچه از رنج و مصائب به شما میرسد همه از دست اعمال زشت خود شماست در صورتیکه خدا بسیاری از اعمال بد را عفو میکند. (قرآن، سوره شوری، آیه ۳۰)
پس از آن بازماندگان امام
حسین به خانه یزید رفتند و از زنان خاندان معاویه کس نماند که گریه کنان به پیشواز نیامده باشد. سه روز عزای
حسین گرفتند و یزید همواره این جمله می گفت: خدا عبیدالله
بن زیاد را لعنت کند به خدا اگر کار
حسین به دست من بود هر چه میخواست میپذیرفتم حتی با تلف شدن جان یکی از فرزندانم مرگ را از
حسین دور میکردم ولی خدا چنان مقدر کرده بود. سپس یزید کس نزد زنان فرستاد که از تو چه گرفته اند هرکه هرچه گفت دو برابر آنرا به آنها داد بطوریکه سکنیه (دختر امام
حسین) گفت: هیچ کس را که منکر خدا باشد از یزیدبن معاویه بهتر ندیدم. آنها را به همراه محافظی پارسا به مدینه فرستاد.»»
منبع: تاریخ طبری ، جلد ۷، صفحه ۳۰۷۷
بنابراین بر خلاف دروغ پردازی های شیعیان نه اسارتی از بازماندگان کاروان
حسین در کار بوده و نه غل و زنجیری به دست پای آنها زده شده بود، نه تجاوزی جنسی به آنها صورت گرفته بود، نه مال آنها به تاراج رفته بود و نه در بازار برده فروشان فروخته شده بودند! کاری که مسلمانان برابر آیات قرآنی با سایر اقوام و قبایل دگراندیش عملاً انجام می دادند. کاری که جد بزرگوار
حسین بن علی، محمد
بن عبدالله با نازل کردن آیات الهی تجاوز و قتال بر گرفته از ذهن الهام گرایش بارها انجام داده بود، نمونه اش قبایل یهودیان در مدینه.
پس از این نظر یزید بسیار انسانی با بازماندگان
حسین و سایرین که همراه آنان بودند برخورد کرده است.
یک نکته قابل تامل و بسیار جالب دیگر در همین نوشته از جریر طبری سخنان یزید است. یزید آیه ای از قرآن (سوره شوری، آیه ۳۰) را برای درستی کارش خطاب به بازماندگان
حسین می خواند. یعنی او هم برای اثبات حقانیت خلافت خود به آیات قرآنی استناد می کند!
در واقع چاهی را که محمد برای دیگران با آیات مرگبار خودش جهت حقانیت بخشیدن به سلطه گری هایش کنده بود نوه او
حسین هم به آن چاه افتاد و بلعیده شد!
بنابراین میتوان نتیجه گرفت آنچه که در ماجرای عاشورا اتفاق افتاد یک درگیری و نزاع بر سر قدرت آنهم در یک قبیله و در یک فامیل بود و یکی از دو طرف این ماجرا بر دیگری پیروز شد. امری که کاملا در فرهنگ و سنت تازیان پیش و پس از اسلام رایج بوده است.
اگر بدور از تعصب به این واقعه با نگاهی بیطرفانه بنگریم هر دو سوی این درگیری بدنبال قدرت طلبی و خلافت بودند و در این میان آنکه با هوشتر و سیاستمدار تر بود برنده شد.
#حقایق_تاریخی
به ملیگرایان یکدل #ایرانزمین بپیوندید👇
https://t.center/Nationalism_IRANY
🔥 t.center/Nationalism_IRANY 🔥