وقتی در شغل خود با کار مشکلی مواجه شده و ظاهراً نمیتوانیم آن را حل کنیم یا با پروژهای شخصی روبهرو هستیم که بیش از انتظارمان سخت است، راههای مختلفی برای رهایی از این شرایط وجود دارند.
میتوانیم در اینترنت جستوجو کنیم یا از رویکرد طوفان فکری و آزمون و خطا استفاده کنیم، به امید اینکه در نهایت مشکل را حل کنیم.
بااینحال، راهحل خاصی وجود دارد که اغلب از آن اجتناب میکنیم و آن مشورت گرفتن است.
میتوانیم از همکارمان سؤالاتی بپرسیم یا با دوستمان تماس گرفته و بپرسیم که او میتواند کمکی به ما کند یا نه، اما معمولاً تمایلی به این کار نداریم.
نمیخواهیم برایشان مزاحمت ایجاد کنیم، اصلاً از کجا بدانیم آنها میتوانند به ما کمک کنند یا نه و حتی اگر هم بتوانند، ما نگران هستیم که ذهنیت بدی نسبت به ما پیدا کرده و ما را ناتوان ببینند.
فکر میکنیم مشورت خواستن باعث میشود بیعرضه به نظر برسیم، بنابراین از خیر همهچیز میگذریم.
آیا این برداشت ذهنی میتواند گمراهکننده باشد؟
در سال ۲۰۱۵، چند نفر از همکاران من در وارتون و یک دانشمند علوم رفتاری از دانشگاه هاروارد از مردم خواستند مجموعهای از معماهای فکری را تکمیل کنند.
...
آنان هنگام تجزیه و تحلیل نتایج دریافتند که مشورت خواستن باعث شده بود افراد فکر کنند همگروهیشان شایستگی بیشتری دارد، نه کمتر. این نتیجه به خاطر احساسی است که مشورت خواستن در افراد ایجاد میکند.
مردم میخواهند احساس کنند که باهوش هستند. آنها میخواهند دیگران فکر کنند آنها باهوش هستند یا سخنان ارزشمندی برای گفتن دارند.
بنابراین مشورت خواستن میتواند ما را باهوش جلوه دهد، زیرا این کار باعث افزایش غرور توصیهکننده میشود.
توصیهکنندگان بهجای اینکه فکر کنند ما توانمند نیستیم یا احمقیم که از آنها درخواست مشاوره داریم، نتیجهگیری بسیار متفاوتی خواهند داشت: «البته که نظرات من ارزشمند هستند، بنابراین این شخص باهوش است که نظر مرا میپرسد.»
کلمات جادویی؛ استفاده از واژهها برای همراه کردن دیگراننویسنده:
جونا برگرمترجمان:
پیمان شیروانی و مریم صفری📌اگر میخواهید با قدرت کلمات در صحبت کردن و نوشتن آشنا شوید، میتوانید کتاب
"کلمات جادویی" را از سایت نشر نوین تهیه کنید.
راههای ارتباط با نشر نوین:
لینکدین |
اینستاگرام |
تلگرام |
توئیتر