ادامه قبل...
🔻 آن فرد آمد و گفت که این پول را بگیر و به من کلهپاچه بده. این شخص هم وقتی دید که این خیلی حواسش پرت است، گفت: باشد، بیا بنشین.
🔸 یک کاسه برداشت و چند تکه از این چرمها را داخلش انداخت و آبش را هم داخل کاسه ریخت و گفت: بیا. این هم کناری نشست و شروع به خوردن چرمها کرد و آبش را هم سرکشید. به این میگویند: جهل مرکب.
🔹 بعد برای اینکه کم نیاورد، وقتی که میخواست برود، در کنار گوش این پیرمردِ چرمدوز گفت که با خودت نگویی که این آدم، هالو بود و نفهمید، این کله پاچه، گوشتهایش نپخته بود. حالا میخواهد که ادعای علم هم بکند که نگویی که نفهمید و فریب خورد، گوشتهایش نپخته بود.
🔸 چقدر تفاوت است بین خوردن چرم و کلهپاچه! ولی یک نفر در کمال قاطعیت میآید و فکر میکند که خیلی هم داناست و یک حاشیه هم به کارش میزند. این عمل، خیلی در کارهای ما سریان دارد. با فهمهای کج، یک برداشت کجی هم داشته باشیم و یک حاشیه کج، اندر کجی هم بزنیم و بعد، دستی هم به پهلو بزنیم که أنا فلان و فلان...
کد ۸۴۵
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔘 @nasery_ir