View in Telegram
#واژگان -قیصر: نامِ شاهان روم. -گزیت: همان‌«جزیه»، خراج -گرزه‌ی گاوسار: گرزِ معروفِ فریدون با سری به‌شکلِ سرِ گاو که در شاهنامه در دستِ کسانِ زیادی دیده می‌شود. -به‌زیرِ کلاهش همی‌تافت ماه: (رویِ چون) ماهش در زیرِ کلاهخود/تاج می‌درخشید. -دست کرده به کش: دست به‌ زیرِبغل زده به‌نشانِ احترام -ز جان و‌ جهانش به دل برگزید: او را از همه‌ی جان و جهانش بهتر و به خود نزدیک‌تر دید. -آرزو نایدت‌ کارزار؟: آرزو/خیالِ جنگیدن نداری؟ -فرمان توراست: امر امرِ توست؛ من‌ بنده‌ام. -«هنوزت نبُد» گفت «هنگامِ گاه»: گفت: هنوز زمانِ تخت/پادشاهیِ تو نشده. -پا به زین اندر آوردن: سوارِ اسب شدن -به دین اندرآوردن: دعوت به دین کردن یا مجبور کردنِ دیگران به پذیرفتنِ دینی -دین‌گزارش: گزارشِ دین -دینِ به را بیاراستند: مایه‌ی زینتِ دینِ بهتر (زرتشتی) شدند؛ کنایه از پذیرفتنِ دینِ زرتشتی -به فرمانِ یزدان همی‌بست کار: به‌دستورِ خدا کار را انجام‌ داد. یا شاید کار را بسته به خواستِ خدا کرد و خود را به او سپرد. @namebastan
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily