نظرات خوانندگان درباره مطالب کانال فردین علیخواه

Channel
Logo of the Telegram channel نظرات خوانندگان درباره مطالب کانال فردین علیخواه
@naghdvanazarPromote
628
subscribers
درود وقتتون بخیر
در مورد مطلب زن پوشان و اینستاگرام
عوامل مختلفی در این مساله نقش داره اما از نگاه من کلیدی ترین علت، ناآگاهی نسل جوان (نسل Z) ایران از سمبلیسم، و ارتباط میان این پدیده و طرز فکر پشت این پدیده هست. من بار ها و بار ها به موضوعات مشابه در گروه همسالان اشاره کردم و هر بار اونها یه جواب میدادن: "خیلی داری پیچیدش می کنی این کار فقط واسه فانه." متاسفانه بسیاری از ایرانیان از جمله نسل Z ظاهری پست مدرن (لباس پوشیدن، کلمات انگلیسی در میان جملات، لحن خارجی و...) دارن اما باطن پست مدرن(جهان‌بینی، مطالعه، تحلیل، و...) رو ندارن. بسیاری از اونها ادعا می کنن که به برابری جنسیتی اعتقاد دارن اما فقط در ظاهر اما به صورت ناخودآگاه و پنهان تبعیض قائل میشن. بسیاری از اونها به تفاوت های انسان ها احترام میذارن اما تا زمانی که تفاوت ها در ظاهر باشن. اما اگر کسی طرز فکرش از ریشه متفاوت با اونها باشه نسل z ایران این تفاوت ریشه ای رو به رسمیت نمیشناسن، و با شخص متفاوت پرخاشگرانه بر خورد می کنن. وجود نسل جوانی که در ظاهر پست مدرن و در باطن و ریشه سنتی هست از نگاه من پررنگ ترین علت مساله زن پوشان و همچنین دیگر مسائل جامعه ایران هست.
آقای دکتر درود و وقت بخیر.
مطلب آخرتان با عنوان فردیت بعد از مرگ... را خواندم وهمانند تمامی مطالب قبلی بهره فراوان بردم.
و اما نکته ای در پاراگراف آخر درمورد اینستاگرام نوشته بودید که بسیار بجاست، ولی باید اذعان کرد که در اینستاگرام بدلیل وجود بیشمار صفحات زرد و برخی سلبریتی های بی فرهنگ و از خود راضی و پول پرست، شاهد نوعی اضمحلال و از هم گسیختگی فرهنگی هستیم. ضمن اینکه متأسفانه بدلیل حضور همگانی مردم، به محیطی بکر و بهشتی برای کلاهبرداران مبدل شده است.

به جد امید داشتم شما را بعنوان فردی شناخته شده در وادی علوم انسانی و محترم و بادانش در بعد جامعه شناسی، در تنها پلتفرمی که فضای بشدت نخبگانی دارد، یعنی X (توئیتر سابق) می دیدم، و از آنجا مرتباً نظر و مطالب خود را با سایر نخبگان جامعه چه خارج و چه داخل نشین به اشتراک میگذاشتید.
جای شما و امثال شما در چنین پلتفرمی واقعا خالی ست.

همچنان که احتمالاً میدانید، فضای این پلتفرم آنچنان مؤثر است که اهالی سیاست در کشور از هردو جناح درون نظام گرفته تا منتقد، مخالف و معاند، همگی آنجا حاضرند و اولین سکویی را که برای نشر مهم ترین موارد بکار میبرند آنجاست.
پلتفرمی که از میزان تأثیرش همین بس، که رئیس مجلس خبر تصویب یا رد هر قانون در مجلس را ابتدا در این پلتفرم متعلق به شیطان بزرگ (!!) منتشر میکند تا خبرگزاری های داخلی از آنجا به نقل خبر بپردازند، و رئیس جمهور و سایر مسئولین رده بالایش نیز در حیطه کاری خود چنین می کنند!
فضای نخبگانی باعث میشود بهترین ها در هر زمینه ای به محض رؤیت هر موردی به نقد کارشناسانه، دقیق و موشکافانه آن بپردازند و بقولی تنها پلتفرمی ست که محال است خبر، عکس، یا ویدیوی فیکی منتشر شود و کاربران نهایتاً تا چند دقیقه بعد با ادله قاطع فیک بودن آن را به سمع و نظر جهانیان برسانند!
جای شما آنجا بسیار بسیار خالی ست.
منتظرتان هستیم

ارادت 🌸🌸🌸
درودوارادت استادجناب دکترعلیخواه عزیز
درارتباط با مطلب"فردیت بعدازمرگ...."
دربخشی از مطلب فرمودید؛"...درسازمانهای دولتی این وضع اسفبارتراست..." بله دقیقا همینطوره! سازمانهای دولتی بدترین وضع، شرکتهاوسازمانهای نیمه دولتی بعدازآن ونهایتا بخش خصوصی به ترتیب دراين موضوع قرارمیگیرند....
من دریکی از این شرکتهای نیمه دولتی ۱۴ سال کارکردم، مدیری داشتیم درنهایت درجه لُمپن، که معتقدبود ازایرانی باید با پس گردنی کارکشید! رفتاری اهانت آمیزو وبشدت تحقیرکننده باپرسنل زیردست خودداشت، طبیعتاً ماهایی که جوان بودیم وتحصیلات دانشگاهی داشتیم طبیعی بودانتظاررفتاری توأم بااحترام داشته باشیم! امابرعکس بامابیشتر رفتاری اهانت آمیزداشت، واین شرایط بحثهایی بین ماواین مدیربوجود می‌آورد،ایشون برای تحقیرما به روشهای خیلی کثیفی دست میزد!!!
برای نمونه یکی از برخوردهاش رومیگم تاعمق فاجعه بدانیدچقدربوده: سالنهای شرکت به صورت پارتیشن بندی شده بود طوریکه دریک فضای ۲۰۰ متری ۴ قسمت از بخشهای سازمان دریک سالن کنارهم بودن،وبه ترتیب هر ۵ متر ازهم تفکیک میشدن، واگر کسی کمی باصدای بلند حرف میزد همه اون سالن صداشو میشنیدن، حالا این مدیرما چکار میکرد؟ ناگهان باصدای بلند(نزدیک به فریاد) طوریکه همه سالن بشنوند میگفت؛آقای فلانی(اسم منوصدامیزد) این چکاریه؟ این چیه؟ داخل این سالن همه گوشها تیزمیشدکه فلانی چه اشتباه بزرگی مرتکب شده؟ من هم باعجله وسراسیمه ازپشت میزم بلند میشدم میرفتم داخل پارتیشن مدیر...‌همینکه من پشت میزش میرسیدم باصدایی آهسته که هیچکس نمیشنیدمیگفت! آقای فلانی چرا جمله تمام شده نقطه نگذاشتی؟!!!!! (فهمیدیدخطای من چی بود؟ اینکه درخواستی از یک قسمت داشتیم ومن متن درخواست را نوشتم وبعدازپایان متنِ درخواست یادم رفت نقطه بگذارم وبردم ایشان بعنوان مدیرامضاکنه!!!!!) ازاین دست برخوردها بسیارزیاد باما داشت....
بارها به مدیر رده بالاتر اعتراض کردیم اما هیچوقت ترتیب اثری داده نمیشد...
مدیران ارباب بودند ومارعایا
بااحترام
درودوارادت استادجناب دکترعلیخواه عزیز
درارتباط باکلیپ ایران خودرو چندمورد به عرض می‌رسانم
*این روش ویاروشهایی مشابهِ این سالهاست توسط ایرانخودرو وسایپا اِعمال می‌شود! مردم بیچاره هم برای بدست آوردن سودی تن به این استثمار میدهند، سودحاصله هم نه به جیب مردم میرود و نه سهامداران بلکه مافیای پشت پرده همه منافع حاصله را به جیب میزند (همه این مافیایِ هیولا شده رانیزمیشناسند)
اما....
*ایرانخودرو معدن طلاست که دست مشتی احمق افتاده وقدرآنرا نمیدانند...
*ظرفیت خط تولید ایرانخودرو ۱/۵ میلیون دستگاه درسال است، وهمینطور ظرفیت تولید کل صنعت خودروسازی کشورحدود ۳ میلیون دستگاه است.
*ایران موقعیت جغرافیایی بسیارعالی دارد، درواقع دورتادور ایران بازاریست بکرکه خودروسازان جهانی برای بدست آوردن این موقعیت سرودست میشکنند(خاورمیانه، کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای میانه، شبه قاره هند)
*وقتی شما ۳ ميليون دستگاه ظرفیت تولید ایجادکردید، درواقع هلوییست آماده! اینکه میگویم خودروسازان بزرگ دنیا سرودست میشکنند برای همین است، خط مونتاژ آماده،بازاربکر دردسترس(این همان معدن طلاست)
*اماوهزار امایِ دردناکِ دیگر اینکه؛ صنعت خودروسازی ایران تحت سیطره مافیایِ احمق وبی شعوری افتاده که نمیفهمدمیتواند دههابرابر پولی که اکنون بدست می آوردازاین صنعت پول بدست آورده ومنافع ملی بسیاری هم نصیب کشور کند!!!!
سلام
در مورد مطلب خانم مبینا می‌خواستم بگم که همه‌ی سهمیه‌ها چنین وضعیتی دارند؛ همه غیرمنطقی، غیرلازم و به طرز دردناکی مسخره هستند.
اما خب دیوار مبینا از همه کوتاه‌تره، ما می‌تونیم تندترین انتقادات رو روانه کنیم به سوی یک دختر ۱۹ ساله که از روی خامی و بی‌تجربگی به سادگی آرزوی خودش رو درخواست کرده. دلیلش شکننده بودن او و ترسو بودن ماست. بیایید قبول کنیم ما همیشه همین بودیم، اونی که زورمون بهش میرسه رو می‌کوبیم و در مقابل اونی که زورمون نمیرسه مصلحت‌اندیشانه سکوت می‌کنیم.
البته منظورم تنها مطلب شما نیست. شما خیلی منطقی، درست و دلسوزانه نوشتید. منظورم کل واکنش جامعه در فضای مجازی به این مساله‌ست و فکر می‌کنم بد نیست از این جنبه هم به مساله نگاه کنیم.

متشکرم.
سلام و وقت بخیر آقای دکتر علیخواه

امیدوارم حالتون خوب باشه


بنده استادیار دانشگاه..... هستم...

چند سالی ست که به دلیل علاقه به مباحث جامعه شناسی، نوشته های شما را دنبال میکنم و واقعا از قلم شما لذت میبرم و مطالب شما را با سایر همکاران در دانشگاه مان، به اشتراک میگذارم

خواستم تشکر کنم از قلم شیوا و بیان جذاب تان...

پاینده و سلامت باشید
سلام  و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار

پیرو متن ارسالی‌تون درباره خانم نعمت زاده
خواستم جدای مساله درست یا نادرست بودن درخواست خانم مبینا نعمت‌زاده و درست یادنادرست بودن پاسخ مثبت یا منفی به آن، به عنوان کسانی‌که در امر آموزش و پرورش این کشور از مهره‌های اصلی هستیم، به این نکته هم دقت کنیم و دریاره‌اش بیندیشیم:
که اصلا
چرا این دختر عزیزمون علیرغم این موفقیت بزرگ که بهش دست پیدا کرده، چنین درخواستی کرده است؟
۱_ چرا علیرغم این دستاورد در حسرت تحصیل در رشته پزشکی است؟
چه بسا سالها که در تلاش برای رسیدن به این موفقیت بوده و قطعا زحمات بسیاری رو متحمل شده ولی از سوی خانواده، سیستم آموزشی، جامعه همواره با این چالش روبه‌رو بوده که موفقیت تحصیلی برتر و بهتر است.
۲_ چرا با سیاست‌های نادرست در امر آموزش و مهارتهای زندگی هم فرزندان‌مان رو آزار می‌دهیم و هم خودمان رو در چالش‌هایی اینچنین قرار می‌دهیم.
۳_ چرا به هرچه دست پیدا می‌کنیم آن را موفقیتی نمی‌بینیم که ازش لذت وافی و کافی را ببریم و همیشه در حسرت یک راه نرفته دیگری هستیم؟
۴_ چرا .......
۵_
سلام آقای علیخواه. یه نظری دوستم درمورد پزشکی خوندن خانم نعمت‌زاده داشت که برام خیلی جالب بود. اول اینکه این دوست من خودم مهاجرت کرده ایتالیا و اونجا پزشکی میخونه، شاید این پیش‌زمینه بتونه کمک کنه که بدونیم زاویه‌ی دیدش با منی که مهندسی خوندم فرق میکنه. حالا نظرش رو میخوام بگم. اون دوست من دوتا نکته‌ی خیلی ظریف و مهم رو گفتش:
یک اینکه این همه اعتراض ناشی از درخواست پزشکی خوندن هستن! اگه میگفت میخوام مهندسی بخونم، تاریخ بخونم، جامعه‌شناسی بخونم یا پیراپزشکی بخونم ... آیا باز هم با این همه واکنش روبه‌رو میشد؟ در واقع اینجا بحث درخواست مهم نیست، بحث چی رو درخواست کرده مهم‌تره! چون هنوزم توی خانواده‌های ما ایرانی‌ها و جامعه‌ی ما پزشکی خوندن یه ارزش محسوب میشه و همه سر و دست میشکنن براش، پس اینجا یه نفر هم بخواد بره همه فکر میکنن جاشون اشغال شده و بیشتر واکنش نشون میدن.
دوم اینکه خانم نعمت‌زاده مدال برنز المپیک داره! کم دستاوردی نیست! چه فعل و انفعالاتی در خانواده‌شون رخ داده که اوناهم دنبال اینن پزشک شه!!! یعنی خانواده گفتن دخترم برو ورزش کن المپیک مدال بیار که میانبر بزنی بری پزشکی بخونی؟!؟ یعنی این صرفا فقط یه مسیر برای رسیدن به یک هدف والاتر (پزشکی خوندن) بوده؟! این هم نشون میده که جامعه ما چقدر پزشکی خوندن رو ارزش میدونه.
سلام،در مورد مطلب مبینا،ای کاش درخواست میکردن که  کنکور حذف بشه
در ضمن درخواست مبینا ایرادی نداشت،چون چه در پزشکی یا تربیت بدنی و یا هر رشته دیگر،صرفا با ورود به دانشگاه مگر پزشک و مهندس و... خواهیم شد،مسلم هست باز  هم باید تلاش کنیم و کسب علم کنیم تا مدرک مربوطه رو بتونیم بگیریم.در خواستش وقتی مورد اخلاقی داشت و غیر منطقی بود که میگفت مثلا مدرک پزشکی رو بدون کسب علم و گذراندن امتحانات مربوطه بهم بدید
در مورد مطلب مبینا

در واقع کنکور به دلیل محدودیت چهار گزینه ای و عدم وجود پاسخ تشریحی و تایم برگزاری و جو و محیط پر استرس الگوهای تکرار شونده در پاسخ های درست و الگوهای تکرار شونده در پاسخ های غلط خودش یک رانت بزرگ و بی عدالتی جمعی هست سنجه ای پر از باگ و پر از سوراخ های عیان برای افراد جستجوگر و در سالهای اخیر برای کسانی که یادگیری ماشین میدانند این امکان را ایجاد میکند که بتوانند اموزش عبور و‌ هک این سنجه را یاد بگیرند و اموزش بدهند و کسب سود کنند

متاسفانه هر کسی با چند ماه وقت گذاشتن و یادگیری تکنیک های تست زنی( مشهور به مهندسی معکوس تست زنی) و قرار دادن فرد در شرایط محیطی مشابه و تجربه ی محیط پر استرس(کنکور ازمایشی) از این سنجه ی پر سوراخ میتواند بدون داشتن کمترین سطح از علم مورد نظر و تنها باتکنیک های اموزش دیده بسلامت عبور کند

اینکه سالهاست زمزه ی برداشته شدن کنکور وجود دارد نشان میدهد حتی مسئولین بشدت باهوش! ما هم این موضوع را متوجه شده اند اما هنوز راهی نیافته اند

مبینا اگر تصمیم بگیرد با استفاده از رانت مدال المپیک وارد دانشکده ی پزشکی بشود بزرگترین اشتباه زنذگیش را مرتکب شده چون تنها با چند ماه وقت و یک هزارم تلاشی که باعث رسیدنش به مدال المیپک شده را لازم دارد تا از این ابکش پر از سوراخ کنکور سوراخی دیگر بیابد و مثل هزاران دیگر عبور کند

جناب علیخواه عزیز خانه از پایبست ویران است شما عزیزان همگی و یکصدا در پی نقش ایوانید!
درودوارادت استادجناب دکترعلیخواه عزیز
چندجمله درارتباط بامطلب مبینا.....
اول اینکه ایکاش مبینا هیچوقت چنین درخواستی نمی‌کرد! چراکه تنها همین درخواستِ ایشان ضربه‌ای(گرچه ضعیف)به جایگاهی که بدست آورده زده....
دوم تااونجا که من میدانم وزارت ورزش برای قهرمانان المپیک در رشته‌های ورزشی دردانشگاه سهمیه(بدون کنکور)درنظر گرفته که خیلی هم خوبه درزمینه تخصصی آنهاست
سوم اگر مبینا به رشته‌های دیگری علاقمنداست طبیعتاً مثل بقیه بایدزحمت بکشه،درس بخواند،ایشان وقتی اراده‌ای چنان قوی داره که قهرمان المپیک شده! این اراده را درزمینه درس خواندن هم میتونه داشته باشه...
درآخربایدعرض کنم که متاسفانه این زیاده خواهی وراحت به موقعیتی رسیدن درجامعه ما گویی خُلق وخوی ماشده!!! این فرهنگی است که متاسفانه سردمداران کشور به دلیل دادن رانتهایی به نزدیکانشان(همانطورکه استادشما هم درمطلبتون اشاره کردید)باب کردن ....
بااحترام
سلام و عرض ادب استاد علیخواه بزرگوار🙏
در رابطه با مطلبی که راجب مبینا نعمت زاده منتشر کردید ، به نظر بنده هم در حق بچه هایی که سخت برای کنکور تلاش کردن بی عدالتی میشه، این خانم بین درس خوندن برای کنکور و رشته ورزشی مورد علاقه ش ، ورزش رو انتخاب کردن و در این عرصه تلاش و رقابت کردن و پاداشش رو هم چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ شهرت و معروفیت گرفتن،پس نهایتا در رشته ورزشی میتونن بدون کنکور  وارد دانشگاه و رشته مورد علاقه شون بشن، وگرنه بچه هایی که از علائق و ورزش های مورد علاقه شون گذشتن و انتخابشون یک سال تلاش و درس خوندن شبانه روزی بوده تا در کنکور پزشکی قبول بشن هم باید بهشون مدال المپیک و ۱۸ میلیارد پول نقد بدن تا عدالت برقرار بشه ، همینقدر نامعقول و به دور از حق و عدالته به نظرم.
درباره مطلب مربوط به خانم مبینا نعمت زاده
سلام و وقت به خیر


به نظر من اعطای سهمیه تحصیلی مستقیم به هر شکلی اش ناعادلانه است و حس بدی به جامعه منتقل می کنه

دختر من که دندانپزشکی یه دانشگاه تراز اول ایران درس می خونه یه مواردی از سطح سواد هم کلاسهای سهمیه ای اش می گه که من شاخ در می آرم، مثلا  یه بار  یه سوال آسون شیمی در حدود درسهای دبیرستان از من پرسید و اتفاقی  یادم بود و جواب دادم، تعجب کرد و گفت مامان تو بعد از سی سال که لای کتاب شیمی را باز نکردی و هیچ مطالعه ای تو این درس نداشتی اینو بلدی ولی هم کلاس سهمیه ای من که پارسال دیپلم گرفته بلد نیست.

لذا من اگه من جای رئیس جمهور بودم می گفتم سهمیه تحصیلی تو رشته غیر ورزشی بهت نمی دم اما به عنوان جایزه و پاداش ریالی مدال المپیک

۱- هزینه یکسال معلم خصوصی (هر معلمی خودت بخواهی، که واقعا نمی دونم الان معلم خصوصی ساعتی چنده برای تدریس دروس کنکور) بهت می دم.

۲- هزینه مشاور تحصیلی کنکور (بهترین مشاور،  که مثلا تو شهر ما امسال ۶۰ میلیون تومن بهترین مشاور کنکور برای نه ماه مشاوره کنکور می گیره)

۳- هزینه خرید کتابها و فیلم های کمک درسی و تست (به هر تعداد و هر کتابی که خودت بخواهی) که فکر کنم حدود ۵۰ میلیون تومنه حداکثر

۴- هزینه یکسال استفاده از فضای بهترین پانسیون مطالعاتی که خودت انتخاب کنی (بهترین پانسیون ممکن) که فکر کنم ماهی ۴ الی ۵ میلیون تومن باشه برای ۱۰ الی ۱۲ ساعت در روز

۵- هزینه شرکت در آزمونهای آزمایشی کنکور مثل موسسات قلمچی و گاج و ماز و گزینه دو و .... (به هر تعداد آزمون و از هر موسسه ای که خودت خواستی) که فکر کنم آزمونهای سالانه هر یک از این موسسات حداقل ۴ الی ۵ میلیون تومنه

را بهت می دم، با این امکانات یکسال بشین بخون و اگه قبول شدی برو رشته دلخواهت  اما اگر قبول نشدی برو رشته تربیت بدنی هر دانشگاهی که دوست داری

اگه اینا رو براش فراهم کردن و خودش تونست قبول شه نوش جونش وگرنه هر جور دیگه رفت پزشکی، ولو دانشگاه ناکجا آباد، بی عدالتی محض هست مثل بقیه سهمیه های تحصیلی،

هرچند که داشتن این امکانات هم تبعیضه و خیلی ها از حداقل هاش هم محرومند  ولی بازهم چنین پاداشی پذیرفته تره

ببخشید کلام طولانی شد ولی این درد دلهای یک مادره که زحمت بچه اش را  باامکانات متوسط و معمولی دید و شاهد رقابت سخت کنکور بود و البته  یکی از دلایل اصلی و مهم سخت بودن این رقابت وجود سهمیه های ناعادلانه بود.
درودهای بی پایان به شما . خیلی وقته عضو کانال شما هستم و خیلی چیزها از شما یاد گرفتم.
درباره نوشته خانه همیشه مامن ما نیست

من فقط یک بار از خانه پدری‌ام جدا شدم و به خانه خودم که با همسرم ساخته بودم رفتم و از آن موقع سالها می‌گذرد. من از خانه پدری‌ام برخلاف دختران دیگر با چشمان اشکبار جدا نشدم، بلکه با اشتیاق و خوشحالی از آنجا پرواز کردم. چرا؟ چون آن خانه برای من از کودکی تا وقتی که ترکش کردم، امن نبود، راحت نبود. روزی نبود که شاهد دعوای پدر و مادر نباشم، در خردسالی‌ام شبی نبود که از ترس کتک‌کاری‌های آنها زیر لحاف خودم را قایم نکنم. در نوجوانی روزی نبود که سرم را از داد و بیدادهای آنها در کوچه و محل پایین نگیرم.  شاید بخاطر همین بود که زود ازدواج کردم تا از آنجا فرار کنم. وقت رفتن هیچوقت با افسوس برنگشتم تا به آن خانه نگاه کنم. اگرچه وظایفم را در قبال پدر و مادرم تا آخر عمرشان صمیمانه انجام دادم.
شاید ماهی به فکر پسرش بود که شاهد بحث‌هایشان نباشد. و یک روز آرزوی ترک آن خانه را نکند......
سلام جناب علیخواه
درباره نوشته خانه همیشه مامن ما نیست

نمی دانم از کدام گروه با مطالب شما اشنا شدم، ولی از گروه های فرهیخته ای بود که مطالبشان برایم با ارزش بود و خرسندم از خواندن دیدگاه شما
ترک خانه، بارها و به شکل های مختلف انجامش دادم.
۲ سال قبل از جدایی ام، وقتی فهمیدم طرفم دیگر قابل اعتماد نیست با یک ناباوری عمیق روبرو شدم، باورم نمیشد ولی باید رابطه را ترک می کردم، هنوز هم با همان نگاه ماهی به روزگار ۱۰ ساله گذشته اش فکر می کنم، یک روز که سرکار رفته بودم در برگشت کلید خانه عوض شده بود و پشت درب ماندم، با یک دست لباس بر تن و بچه در بغل، به یک لحظه ان خانه برایم تمام شد و تمام.
حتی همان لحظه طرفم هم برایم تمام شد، حتی نتوانستم ان نگاه را به ان خانه داشته باشم و البته شاید هم خوب بود.
۲ الی ۳ خانه عوض کردم در یک سال و سلام و خداحافظی هایی، مثلا اولین خانه ای که رفتم یک خانه قدیمی بود که سالیان انبار بود و برای انبار وسایلم کرایه کردم، وقتی از صاحبخانه خواستم امکان سکونت در ان دارم و اجازه داد، مادرم اشک می ریخت ولی لحظه شادی من بود مامن من بود، یک هفته شستمش و چیدم وسایلم را برای زندگی و اینقدر حس خوبی به خانه دادم و بعد از ۶ ماه که تحویلش دادم دوباره شروع به زندگی کرد و از انباری در امد، ۴ ماهی رفتم خوابگاه دانشجویی و چون حالا بخاطر خودم مکان را گرفته بودم خوشحال بودم، لحظه ای که فرزندم را برای دیدن خانه بردم، پسرم گفت مامان سالنش کجاست؟ و ان لحظه هیچ وقت فراموشم نمیشود که چند ماه همه وسایلم در یک انبار دیگر بود و من در یک سوییت دانشجویی و بعد از ان خداحافظی با آنجا و ورود به خانه خودم، چقدر دلنشین بود بعد از جنگیدن و تلاش زیاد و الان که این متن را مینویسم خانه ام مکان امن من است ولی کشورم نه
بارها به خیابان و کوچه هایش نگاه کردم و خداحافظی ولی هنوز هستم
نمی دانم چه خواهد شد
سلام وقتتون بخیر
درمورد متن نسلی سیال روان و منعطف
یه سوال داشتم
من به عنوان یک دهه هشتادی واقعا از اینکه این همه سیال باشم لذت نمی برم و دلم میخواد هویتم به یک چیزی بند باشه  نه اینکه منعطف باشه
البته دقیقا چیزی که شما فرمودید من هم هستم ولی واقعا دست دارم ثابت باشم
به خاطر همین سوال اصلی بنده این هست که ایا نسل زد واقعا از این وضعیت راضی هستند؟
درودوارادت استادجناب دکترعلیخواه عزیز
درموردمطلب "نسلی سیال، منعطف وروان"...
من پسری دارم که ازهمین نسل زد است، برای او هویت ملی(گرایش وعشق به ایران) اصل واساس و بنیان هویتی اوست. احساس این نسل به ایران آگاهانه،شریف ومظلومانه است! اینکه میگم مظلومانه(شایدواژه درستی بکار نمیبرم) ازاین زاویه است که باهمه عشق وعلاقه به ایران،مجبوربه رفتن ازاینجاهم هستن(این نسل اگرکاری داشته باشه که حداقل رفاه رادرزندگی براش ایجادکنه، علیرغم همه تلخیهای دیگه هرگزازایران نمیره).....
وبه نظرم(تااونجا که من فهمیدم) هویت مذهبی برای آنها همان بازی یاابزاری برای مبارزه باسیستم است،مبارزه باجهل وخرافه است... این نسل علیرغم اینکه درتمام دوران تحصیل ازابتدایی تا دانشگاه تحت آموزش مذهبی بسیار سطحی ودوراز عقلانیت وبیشترخرافه بوده اما نگاهش به مذهب عقلانی است....
نهایتا به نظرم این نسل بااینکه دربعضی زمینه هابی توجه،وبی تفاوت است، اما نسلی آگاه وتحلیلگر، وبه هویت ملی خودبسیارپایبنداست....
بااحترام
در ارتباط با مطلب توران میرهادی و دکتر سمیعی؛
متاسفانه در جامعه ایرانی طبقه پزشکان همیشه از عنایت ویژه‌ای برخوردارند؛ خوشحالی‌شان، خنده و غم‌شان شاید هم حتی مرگشان...
حوزه علوم انسانی و فنی‌ومهندسی هم همیشه مظلوم بوده‌اند.
چندی است که خودکشی و مرگ پزشکان مورد توجه قرار گرفته، که این موضوع فقط به واسطه پزشک بودنشان است و گرنه تا به حال که نخبگان شریف، دانشجویان دکتری علوم انسانی مثل دانشگاه فردوسی که خودکشی کرده‌اند مطرح که بماند حتی دیده نشده‌اند...
درست است که جذب زیاد دانشجویان پزشکی به لحاظ سواد علمی شاید آسیب‌زا باشد اما همینکه سلطنت علوم پزشکی را با تزلزل رو‌به‌رو می‌کند از فوایدش است.
نظرات این هموطن مان از امریکا هم که به شکل فایل صوتی ارسال کرده اند قابل تأمل است👆🏾👆🏾👆🏾
Telegram Center
Telegram Center
Channel