ببینید مشکلی که فکر میکنم هست اینه که شما فکر میکنید اخلاق ما از الحاد ماست (حالا اگر اینطور فکر نمیکنید هم اوکیه صرفا دارم عنوانش میکنم چون از سخنانتون اینطور دارم برداشت میکنم قصد مغالطه پهلوان پنبه ندارم) در حالی که برعکس شما که اخلاقتون از خداباوریتون هست و از دین شما نشات میگیره ما اخلاقمون از خداناباوریمون نیست ارتباط خاصی ندارن اصلا مستقل از هم بوده و عنوان میشن
بقیه مسائل تا حد مطلوبی اصلاح و روشن شده برای طرفین و جاهایی که هنوز اختلاف هست دیگه چندان توضیح اضافه و تکرار مکررات کردن سرشون به نظر من جایز نیست از اونجایی که چندین روز طول کشیده بحث و هر پاسخم خودش یه داستان کوتاه هست
امّا تناقض آشکاری که بنظرم وجود داره و من متوجهش نمیشم اینجاست که رویکردتون نسبت به اخلاق دینی و اخلاق مسالمت آمیز در اشتراک هایی که دارن هم اختلاف فاحش داره
شما ابتدای بحث گفتید که اثبات اخلاقیات برای ملحد امکان پذیر نیست و توقع این اثبات رو داشتن مغالطه ایه که گویا قبلا زئوس هم در مقابل یه عزیزی انجام داده بود
در واقع اگر من بگم شما قادر نیستید که اخلاقیات رو به انسان اثبات کنید شما میگید چرا من قادرم اخلاق رو به انسان اثبات کنم ولی نه هر انسانی من میتونم اخلاق رو به انسان متدین اثبات کنم
در ادامه شما میگید که من قادر نیستم اخلاقیات رو به ملحد اثبات کنم من همانند شما میگم چرا من قادرم اخلاقیات رو به ملحد اثبات کنم ولی نه هر ملحدی من میتونم اخلاقیات رو به ملحد زندگی گرا بر فرض مثال اثبات کنم
در مقابل این حرف شما تکرار مکررات میکنید و باز گوش من رو میگیرد میکشید اول خط و میگید نه باید به ملحدی که زندگی گرا نیست هم اثبات کنید اگر نکنی مغالطه گری ولی حق نداری از من توقع داشته باشی که به انسان غیر متدین (ملحد) اخلاق رو اثبات کنم همچین توقعی از من داشتن مغالطه است
این دوگانگی و تناقض رو اگر لطف کنید توضیح بدید ممنون میشم و توجه داشته باشید به پاراگراف اول این پیامم در این توضیح خواستگاه اخلاق من الحاد نیست واقعا