منظور من از اینکه چرا بزرگنمایی میکنید این بود که بالاتر من معانی اخلاق رو از چند منبع اوردم شما سر دهخدا بحث میکنید و میگید قبول نیست ولی عمید و فرهنگستان و ... رو به نوعی میپذیرید خب وقتی میخواید این معنی رو قبول کنید در نهایت چرا ایراد میگیرید از همین معنی در بخش دیگه بعدش من رو متهم میکنید به اینکه دارم بحث رو شلوغ میکنم تا ملت رو گیج کنم در حالی که من هر توضیحی دادم در جهت بحث اصلی و جا انداختنش بوده وگرنه خیلی از جمله های شما هم اشتباه بود مثلا گفتید ژن عصبانیت و ژن مهربانی وجود داره خب این چندان درست نیست ولی من نیومدم بشینم سر عدم وجود ژن عصبانیت و مهربانی بحث کنم چون واقعا بحث کردن راجبشون ارتباطی با اصل بحث ما نداره و الکی شلوغ میکرد و منم دنبال بُل گرفتن از شما سر هر گزاره ای که میارید نیستم بحث ما سر اینه که آیا اخلاق خارج از چهارچوب دین وجود داره و قابل اثبات هست یا نه معانی واژه اخلاق رو اوردم بعد شما گفتید خب این چه ارتباطتی با تعریف شما (زیست مسالمت آمیز افراد) داره خب معنی که من اوردم شد قواعد مرتبط با تمایز بین خوب و بد تعریفی که من ارائه دادم از اخلاق هم در جهت همین معنی هست و قاعده مطلوبم بود که گفتید ارائه بده برای این تمایز تعریف من از اخلاق این بود که رفتارهایی که باعث زیست مسالمت آمیز افراد میشن تعریف شما از اخلاق در اخلاق دینی اینه که رفتارهایی که مطابق وحی و خواست خدا هستند مثلا چی این گنگ و مشکل دار هست متوجه نمیشم
عزیزان گروه خود عاقل هستند و میدونند شما چی مطرح کردید و خلاصه ی کلامتان چیست! این عین کلامتون👇👇 """" برای زیست مسالمت آمیز میشه اینطور گفت که انسان ذاتن موجودی اجتماعیست و نیازهایی دارد که صرفا در بطن اجتماع و بودن در اون پاسخ داده میشه (((و یک اجتماع زمانی👈 #دوام خواهد داشت👉 که افراد از خودشون به طور کلی رفتارهایی رو بروز بدن که مسالمت آمیز باشه))) در غیر این صورت دوام نخواهد داشت و فردی که برخلاف اجتماع رفتارهای ناهنجار داره طرد میشه و #آسیب** میبینه پس این لزوم وجود داره تا جامعه و گونه #بقای خودشون رو حفظ کنند"""
امیدوارم عزیزان گروه واقعا عاقل و بینا باشن و ببینن که من نیاز فرد رو مطرح کردم که در گرو بقای اجتماع هست نه خود بقای فرد رو
فلذا شما ادعا برای درست بودن خط کش برای تشخیص خوب و بد دارید اما 👈دلیل برای خط کشی که برای بقا مفید و لازم هست می اورید👉 دلیل با ادعا مطابقت ندارد و خط کش فاقد صلاحیت برای تشخیص خوب و بد هست
عزیز برای قبولوندن اینکه خط کش من باید اختیار بشه یا نه انتظار دارید خوب و بد بودنش رو با خود خط کش تعیین کنم؟ این که میشه استدلال دوری برای اثبات اخلاق که نمیشه از خود اخلاق بهره برد که میگید باید مطابقت داشته باشه خود خط کش در ابتدا عقلانی پذیرفته میشه بعد با استفاده از خط کش با اخلاقی نظر میدیم نه اینکه بیایم خود خط کش رو هم اخلاقی اختیار کنیم توی دین هم باز به همین شکل اول میاید خط کش دینی رو عقلانی اثبات میکنید که چه میدونم خدایی هست و این وحیشه و این مسائل بعد از اون خط کش برای خوب و بد بودن استفاده میکنید اینکه دین خوب هست یا نیست رو نمیشه با خطکش اخلاق دینی سنجید میشه دور پس این تطابق بین عملکرد خطکش و فرایند اثباتش بی معناست