تیراندازی برخی ایرانیان به بیستون و نقش رستم
عارف قزوینی در پیشانی یک تصنیفش یادداشت تأملبرانگیز و تکاندهندهای نوشته است:
«هیچ وقت فراموشم نخواهد شد و الحق فراموش شدنی هم نیست که در موقع عقبنشینی از جنگ روسها، بعضی از ژاندارمها و مجاهدین نزدیک بیستون رسیدند، تمثال بیمثال داریوش را که نام و نشانش از افتخارهای دیرین این ملت حقناشناس است، بنا کردند به شلیک و قریب چندصد فشنگ بر آن کوه باشکوه خالی نمودند؛ کوهی که وقتی کمر چرخ در مقابل عظمت آن خم بود.
تا وقتی که یک نفر سوئدی یا آلمانی رسیده و فریاد زد که چه دشمنی با شرافت ملّی و تاریخی خود دارید؟ این بود دست کشیده و رفتند به جایی که عرب نی انداخت» (کلیات عارف قزوینی، به اهتمام عبدالرحمان سیف آزاد، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۳۵۶).
استاد فقید علیرضا شاپور شهبازی در مقدمۀ کتاب ارزشمند
شرح مصوّر نقش رستم فارس نوشته است:
«در آخر دورۀ قاجارها تفنگچیان کنار جوی آب نقش رستم بساط پهن میکردند، و بر سر به هدف خوردن گلولههایشان بر چشم و چهرۀ تصاویر بیدفاع نیاکانشان شرط میبستند و چون با گلولهای به کندن و یا پاشیدن پیکر تراشیدهای توفیق مییافتند، فریاد شادیشان به هوا میرفت و زمین از گناه بیاعتنائیشان میلرزید»(ص۵).
تا سیطرۀ جهل و خودکامگی و ظلم و وهن و فقر، مردم را در سهکنج نومیدی و سرخوردگی و خشم و عطلت و نفرت درمانده میکند، تا کرامت انسانی و عزّت ملّی پامال وهن و غدر و بیداد است، بیم تیرافکندن به بیستون و تختجمشید و مسجد شیخ لطفالله هست. بیم هزار چیز دیگر هم هست.
رهزن دهر نخفتهاست مشو ایمن از او
اگر امروز نبرده است که فردا ببرد
https://t.center/n00re30yah