مقالهٔ بالا در شمارهٔ ۵۲ اندیشهٔ پویا چاپ شده. نشان دادم که در موضوع حیاتی غائلهٔ آذربایجان، صادق هدایت؛ این روشنفکر و هنرمند شریف و ایراندوست، چقدر خام و «عوامانه»میاندیشید. هدایت وابستگی حزبی و ایدئولوژیک نداشت و هرچه میگفت حرف دلش بود ولی استغراق در اوهام روشنفکرمآبانه و نفرت بیحد از حکومت شاه، مانع شد تا حقیقت عریانی را ببیند که پیش چشمها بود و هرروز بهبانگبلند در روزنامهها فریاد زده میشد.
هدایت حقیقت فاش را ندید و ندانست که دارودستهٔ پیشهوری، «پیشرو» و «اصلاحگر» نیستند بلکه به دستور استالین، مأمور تجزیه ایران هستند.
بعد از سقوط شوروی که اسناد آرشیوهای مسکو و باکو منتشر شد، معلوم شد که هدایت چقدر در فهم خطری که بقا و تمامیت ارضی ایران را تهدید میکرد، به خطا رفته بود.
عنوان مقاله از مجله است. آن را بهمناسبت ۲۱ آذرماه؛ سالگرد نجات آذربایجان از غائلهٔ فرقهٔ پیشهوری در نور سیاه منتشر میکنم. با یاد قوامالسلطنه آن سیاستمدار بزرگ؛ با یاد احمد کسروی و حسن تقیزاده و حسین علاء و سید ضیاء و همهٔ کسانی که در آن روزهای خوف و خطر از ایران دفاع کردند و به احترام کاوه بیات.
https://t.center/n00re30yah