View in Telegram
چون مجلس برای فردوسی است... . کتاب این دفتر بی‌معنی را کم‌کم و بریده‌بریده می‌خوانم که تمام نشود. بخصوص یادداشت‌های روزانهٔ ایرج افشار را. در این چندین ساعت که کتاب کنار دستم است،  بیشتر خیال‌بازی کرده‌ام. کوشیده‌ام چهره و صدا و حضور و محضر افشار را در ذهنم بازسازی کنم. افشار،  افشار سالهای آخر، خیلی در این کتاب زنده است. دربارهٔ فوائد فرهنگی و اطلاعات قیمتی این کتاب باید یادداشت‌های دیگری بنویسم. آنچه اکنون نظرم را جلب کرد یادداشت‌ روز ۲۶ فروردین ۱۳۸۶ است. نوشته است: «احمد وکیلیان، مدیر مجلهٔ فرهنگ و مردم، زنگ زد که برگزارکنندگان جلسات شاهنامه‌خوانی در درود خواسته‌اند که چند کلمه پیغام بنویسم (زیرا از رفتن عذر خواسته بودم). چون مجلس برای فردوسی است یک صفحه‌ای نوشتم که به وکیلیان بدهم تا بخواند» (این دفتر بی‌معنی؛ یادگارنمای فرهنگی از ایرج افشار، به کوشش بهرام، کوشیار، آرش افشار، سخن، ۱۴۰۲، ص ۴۳۲-۴۳۳). این جمله: «چون مجلس برای فردوسی است یک صفحه‌ای نوشتم…».   افشار می‌گفت من شاهنامه‌شناس نیستم «شاهنامه‌شمار» هستم. اما او در وهلهٔ نخست بسیار عاشق فردوسی و شاهنامه بود و این عشق و احترام بیشتر جنبهٔ ملی داشت. مقالات و یادداشت‌هایی دربارهٔ شاهنامه و فردوسی نوشته بود که در کتابشناسی او فهرست کرده‌ام. تتبعات و مکتوباتی درباب آرامگاه فردوسی داشت. وقتی ۱۳۶۹ را سال شاهنامه نامیدند، در مجله آینده یاد شاهنامه را به‌طور خاص گرامی داشت. در معرفی و نشر برخی نسخ کهن شاهنامه کار کرده بود. همچنین او مؤلف کتاب‌شناسی شاهنامه و فردوسی است؛ کتابی مرجع در پژوهش‌های مربوط به فردوسی و شاهنامه. کتابی که بسیار به آن مراجعه و از آن استفاده می‌شود اما کمتر نامی از ایرج افشار برده می‌شود و چه باک! نبرند! نام ما گو ننگارند به دیباچهٔ عقل هرکجا نامهٔ عشق است نشان من و تست دل افشار به این خوش بود که این کتاب کمکی به استوارتر شدن پایه‌های تحقیقی مباحث شاهنامه‌پژوهی خواهد بود. ایرج افشار از توجه به شاهنامه در هر سطحی و به هر شکلی شاد می‌شد. شاهنامه را «واسطة‌العقد افکار عمومی ملّی» می‌دانست. رونق بایسته و بسزای «شاهنامه‌خوانی، شاهنامه‌شناسی، شاهنامه‌پردازی (چاپ شاهنامه)، شاهنامه‌‌آرایی، شاهنامه‌‌نویسی، شاهنامه‌‌جویی و شاهنامه‌‌خوانی و حتی شاهنامه‌‌خری» را مغتنم می‌شمرد و ارج می‌نهاد. اعتقاد داشت هرچه با شاهنامه پیوند دارد، ملّی است و «هر کدام از این عوالم ملّی، گوشه‌ای و نشانه‌ای است از شاهنامه‌دوستی که با ذات و شخصیت ایرانی بودن ما همراه است» (بخارا، ش ۹-۱۰، ص ۳۲۲). برای همین به احترام فردوسی و برای تکریم خادمان شاهنامه، هم در مراسم رونمایی شاهنامه تصحیح استاد خالقی‌مطلق که سالها با او دوست بود، سخن می‌گفت (همان،ص ۴۳۶ و ۴۶۲-۴۶۳ نیز نک: بخارا، ش۶۴، صص ۱۲۱-۱۲۷) و هم به شاهنامه‌خوانان ناشناختهٔ درود، درود می‌فرستاد (بخارا، ش۶۲، ص۲۱۲و ۲۱۴). هر کس بازار فردوسی و شاهنامه را گرم می‌کرد، دوست افشار بود و نزد او حرمت داشت.   این جملات روشن را در«پیغام» به شاهنامه‌خوانان درود نوشت:  «فردوسی تنها شاعر حماسی ما نیست؛ شاعر اصیل و هنرمند و خردورز ماست. نمونهٔ ایرانی درست‌اندیش تاریخ ماست. حكيم على‌الاطلاق برای بینش فرهنگی ماست. نگاه‌دارنده زبان ماست. بی‌گمان رشتهٔ ناگسستنی پیوند است میان همهٔ فارسی‌گویان همهٔ قرون»…  سزاوار است دوستان فردوسی این جملات را بپراکنند. مثل نور. مثل عطر. https://t.center/n00re30yah
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily