پیشکسوت طرزی افشار
در زبان عربی این مثل مشهور است:
خالف تشهر یا
خالف تعرف یا
خالف تذکر (برای نمونه نک: امثال و حکم دهخدا، ج۲، ص ۷۱۱).
در توصیف کسانی که برای نامجویی و شهرتطلبی بهجای اینکه به مسیر پرزحمت کسب هنر و انجام کار سازنده بروند، از راه آسان مخالفخوانی و خلافآمدعادتجویی درمیآیند (همچنین نک: امثال و حکم دهخدا، ج۱، ص ۳۸۹، ذیل «به چاه زمزم شاشیدن»).
در
رسالهٔ پیروزی و مقالهٔ نوروزی، نوشتهٔ محمود بن عمر نجاتی نیشابوری (زنده تا ۷۳۷ قمری)، بیتی دیدم در رابطه با همین مثل «خالف تذکر» (تصحیح بهروز ایمانی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۱۵۲):
آن گاوریش
خالِف تُذْکَر شنیده بود
بیچاره
خالفید ولیکن
نتذکرید!
نکتهٔ جالب این است که شاعر، برای رساندن طعن و تمسخر، از «خالف» و «تذکر» عربی، مصدرهای جعلی فارسی ساخته است. در واقع کاری خلاف عرف و هنجار زبان فارسی کرده تا «خالف تذکر» آن گاوریش/نادان را عملا نشان بدهد و از آن کاریکاتور بسازد و مسخرهاش کند.
شاعر این بیت، هر کس که هست، چند قرن پیش از طرزی افشار، این امکان زبان فارسی را کشف و از آن استفاده کرده است.
https://t.center/n00re30yah