تحلیف برای خودم!
امروز فردا مراسم تنفیذ و تحلیف رییسجمهور منتخب است، مراحلی که در پی قدمهای قبلی ناشی از انتخابات و رأی طبق روال پیش میرود. میدانم که میدانید من از این چیزها خیلی سردر نمیآورم و چیزی درین موارد نوشتن از بنده بعید است😊؛ بلی! من دغدغههای خود را به این بهانهها با خطخطی زیر دنبال می کنم:
آدمهایی را می شناسم که برایشان مهم نیست مدتهاست یک گفتگوی عمیق با عزیزانشان نداشته اند، با فرزندشان صمیمیتر نشدهاند، با همسرشان با دوستانشان... آدمهایی را میشناسم که نمیدانند چطور قطعارتباط کنند، چگونه با خودشان خلوت کنند... آدمهایی را میشناسم که برایشان مهم نیست چقدر به خودشان دروغ میگویند، چقدر به خودشان گوش میدهند، چقدر خودشان را مشاهده می کنند... آدمهایی را می شناسم که برایشان مهم نیست شغلی ناخوشایند را تکرار کنند، آدمهایی را میبینم که برایشان مهم نیست در بین خطوط رانندگی کنند و یا از سمت راست سبقت نگیرند... آدمهایی را میبینم که برایشان مهم نیست فیلترسیگارشان یا آشغالشان را در خیابان بیندازند... اما
اما خیلی برایشان مهم است که رأی بدهند یا رأی ندهند حتی برایشان خیلی مهم است که دیگری را راهنمایی کنند که چرا باید رأی بدهد یا ندهد.
تلاش کردهام برای هر چیزی به اندازه ارزشش وقت و انرژی بگذارم، اگر می خواهم ده واحد درآمد داشته باشم به اندازه ده واحد کار و تلاش مایه بگذارم، نه اینکه آن را با صد واحد تلاش و کار بدست بیاورم.
دراین ماجرا هم همین حس را دارم، گویی ما داریم زورمان را، وقتمان را جای نادرست خرج می کنیم، اشتباه نکنید منظور بنده این نیست که رأی بدهیم یا رأی ندهیم یا به دیگران توصیه بکنیم یا نکنیم، میخواهم بگویم حواسمان باشد برای چه چیزی چه مقدار وقت و انرژی صرف می کنیم.
زیاده جسارت است و شما را با سخنی از جناب کیرکگور دانمارکی تنها میگذارم: خطرکردن و تلاشکردن به والاترین معنای کلمه همان آگاهشدن از خویش است.
برق چشمانتان مستدام.
#میانمایگی
#رابطه
#کوچینگ