View in Telegram
-𝙲𝚑𝚎𝚛𝚛𝚢 𝚌𝚊𝚔𝚎-
-𝙲𝚑𝚎𝚛𝚛𝚢 𝚌𝚊𝚔𝚎-
•داستان آرتور
✨
پارت چهارم مشتهایش قفسه سینهام را رها کرد. اشکهایش روی گونهاش فرود آمدند و کف دو دستش را روی صورتش گذاشت. هق هق کرد: «تو...چطور تونستی بهم....دروغ بگی؟ چطور دلت اومد امید واهی بهم بدی؟ تو یه دروغگوی نامردی! تو من رو این همه مدت به…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Share
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily
Start