اويس قرنی، تمام داراییاش، غذایش، و حتی لباسهایش را صدقه داد و سپس برهنه، گرسنه و بیچیز پشت در خانهاش نشست. بعد از مدتی، برخی از همسایگانش صدای او را شنیدند که در حالی که پشت در خانهاش میگریست، دعا میکرد: «پروردگارا! اگر مسلمانی از گرسنگی جان داد، مرا به خاطر او مؤاخذه نکن. اگر مسلمانی از برهنگی جان داد، مرا به خاطر او مؤاخذه نکن. و اگر مسلمانی از تشنگی جان داد، مرا به خاطر او مؤاخذه نکن».
هر بار که این سخنان اویس را به یاد میآورم، صداها و فریادهای کسانی که از گرسنگی، سرما، و برهنگی در گوشه و کنار جهان رنج میبرند، در گوشم طنین میاندازد، بهویژه در غزه!
پروردگارا، ما را از هراس پرسش درباره آنان در روز قیامت نجات بده.
کیسههای محبت و داراییتان را باز کنید و تا جایی که میتوانید از آنچه دارید به برادران و خواهرانتان ببخشید… شاید حسابمان در روز قیامت در برابر آنان سبکتر باشد.
دکتر خالد حمدی |