💠 ایده مولف در این کتاب:
🔸معمولا هر کدام از ما توصیفات زیادی از دو گروهی که در عاشورا صفآرایی داشتند شنیدهایم اما کمتر کسی به این موضوع توجه دارد که صف سومی هم در کربلا وجود داشت. این جماعت کثیر که بعدها به «اهالی تپه ندبه» معروف شدند نه به یاری فرزند رسول خدا شتافتند و نه خواستند دستشان به خون آن حضرت آلوده شود در تپهای جمع شدند و با گریه دعا میکردند: «اللهم أنزل نصرک!» (خدایا پیروزی ات را نازل کن).
🔹 این گروه به دلیل نداشتن معرفت کافی نسبت به امام زمانشان، اجتهاد احمقانه و درک نادرستشان از مسائل آن روز، رهاوردی جز روسیاهی و ننگ دنیا و آخرت برایشان به دنبال نداشت. بلاذری مینویسد از هر هزار اعزامی ۳۰۰ یا ۴۰۰ نفر به کربلا میرسیدند و بقیه از سر کراهت فرار میکردند. با یک محاسبه معلوم میشود جمعیت فراریها بیش از حاضران میدان بودند. اگر آنها به امامشان میپیوستند، کار تمام بود اما بازمانده الهیات قعود با خصلتهای جمعی کوفه مانع شد.
🔸 اهالی تپهی ندبه در صف سومی قرار داشتند که معادله جنگ را با خروج از میدان نبرد و بی طرفی خود به نفع یزید رقم زدند. بنا بر این میتوان گفت گناه اهل آن تپه اگر بیشتر از گناه لشکریان عمر بن سعد نباشد، کمتر نیست. برای اینکه گناه بزرگ و نابخشودنی اهل تپهی ندبه بهتر درک شود در ادامه به یک نمونه از این صف سوّمی ها اشاره میکنیم.
🔹 این کتاب با این افراد کار دارد! میرود یقۀ اینها را میگیرد و محاکمۀ تاریخی میکند که «شما که بودید؟ چه بودید؟ از کجا آمده بودید؟ چه فکر و اندیشهای داشتید؟ چه اتفاقی در درون شما افتاد که اینگونه عمل کردید؟ و بعد عبور کنیم به زمان خودمان و بیندیشیم که چه ضمانتی هست من چنین نشوم؟
💢 در این کتاب تمرکز بر ماجراهایی است که در کوفه رخ دادند و واقعۀ عاشورا را رقم زدند. سالهای ۱۷ تا ۶۱ هجریِ شهرِ کوفه بررسی میشود و در این روایت، دو نهضت و سه نظام مورد بررسی قرار میگیرد. بیشک این روایت جذاب و خواندنی میتواند در فهم اهداف قیام عاشورا بسیار مورد استفاده قرار بگیرد...
🟢@mums_pardis