#غزل
در نگاهم ذرهای شوقِ تماشا نیست
در دلم شور و شراری از تمنا نیست
چون درختی سایهام عریان شد از پاییز
دگمۀ سبزی در اندامم سراپا نیست
زان بهارانی که بگذشتند و در راهند
شور و شوقی در دل این باغ پیدا نیست
قاصدان، ای قاصدانِ شوق فرداها!
هیچ امیدی مرا در دل به فردا نیست
از چه میخوانی مرا ای هم سفر در راه
ناکجاآباد من اینجا و آنجا نیست
گو برآرد ریشهام را باد ویرانگر
جای هیچ افسوس و هیهات و دریغا نیست
یادگار تلخ و تاریکِ زمستانم
ترسم از بیدادِ باد و سوز سرما نیست
گرچه باغی خشکم و بیبرگ و بار اما
"باغِ بیبرگی که میگوید که زیبا نیست"
پاییز 1376
*سطری از اخوان ثالث
#اقبال_مظفری