ریشه اختلاف لاجوردی و
منتظریمحمدمهدی اسلامی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در کانال تلگرامی خود نوشت:
چندی پیش به مناسبتی با مرتضی صبحی، از یاران شهید لاجوردی که از آغاز نهضت امام تا شهادت وی با او مأنوس بوده است؛ درباره مقطع همراهیش در «دادستانی انقلاب مرکز» مصاحبه ای کردم؛ خاطره ای درباره رابطه
#شهید_لاجوردی و
#آیتالله_منتظری بیان کرد که بازخوانی آن در این مقطع زمانی خالی از لطف نیست.
تعدادی از منافقین در دفتر
آیت
الله منتظری نفوذ کرده بودند. در آنجا کار میکردند و آنها اطلاعات نادرستی به آقای
منتظری میدادند و او را در فشار زیادی گذاشته بود که این منافقین گناهی ندارند و باید از زندان آزاد شوند.
آقای
منتظری هم آدم سادهای بود و راحت حرف هرکسی را قبول میکرد. مخصوصاً یکی از آقایان را که نمیخواهم اسم ببرم، علیه شهید لاجوردی و دادگاه انقلاب آن موقع شدیداً موضع گرفت و رفت و گزارشهای بیخودی را به آقای
منتظری داد.
من و
#شهید_لاجوردی و 7، 8 نفر از رؤسای شعب دادگاه انقلاب و عدهای از معاونین آقای لاجوردی به قم و به دیدن آقای
منتظری رفتیم. چند گزارش دادم که اینها دارند چه کار میکنند و خودشان را در چه وضعیتی قرار میدهند و چه شرایطی دارند. هنوز سر موضع هستند و هیچ از موضعشان کوتاه نیامدهاند. چند نفر از بازجوها گزارش دادند. با همه این حرفها
آیت
الله منتظری زیر بار نرفت و به شهید لاجوردی گفت: سید! من این حرفها را نمیپذیرم و شما باید اینها را آزاد کنید بروند.
خیلی صحبت کردیم و همه موضوعات را باز کردیم که اینها الان دارند در زندان چه میکنند اما شهید لاجوردی نتوانست آقای
منتظری را متقاعد کند و به ایشان هم گفت که در دفتر شما چند نفر از
#منافقین #نفوذ کردهاند.
آقای لاجوردی از سالهای زندان با آقای
منتظری رابطه عاطفی داشت، ولی در این زمینه قبولش نداشت. حتی وقتی رفتیم قم، شهید لاجوردی خم شد دست آقای
منتظری را ببوسد، ولی آقای
منتظری دستش را کشید. ما که دستش را بوسیدیم حرفی نزد، ولی به شهید لاجوردی گفت: تو سید هستی، نباید دست مرا ببوسی. من باید دست شما را ببوسم. آقای لاجوردی، آقای
منتظری را به عنوان یک مبارز و مرجع تقلید احترام می کرد. نسبت به هم عاطفه داشتند، اما آقای
منتظری در مورد این موضوع اصلاً حاضر نبود حرف شهید لاجوردی را قبول کند.
شهید لاجوردی حتی رفت پیش حضرت
#امام و گفت از دفتر آقای
منتظری فشار روی من زیاد است و آقای
منتظری میگوید در زندان را باز کنید. بعد هم گزارش داد به حضرت امام که در زندان چه خبر است. امام گفتند شما کار خودت را بکن. شهید لاجوردی وقتی آمد خیلی خوشحال بود و گفت من حرفهایم را که زدم حضرت امام گفتند شما نگران نباش و کار خودت را بکن.
@mm_eslamy#لاجوردی#موتلفه@motalefeh