🎯 اگر با
#هدف و
هدفگذاری مشکلی ندارید، از این مطلب بگذرید!
[ این روزها که بحث
هدفگذاری برای سال جدید داغ است، من در تیم
علی سخاوتیام و با او همنظر. امروز پس از مدتها گشتم و مطلبش را یافتم. علی، «تِممحوری» را بهجای «
هدفگذاری» پیشنهاد میکند. ]
آن قسمتهایی از زندگیام باعث پشیمانی و خجالتم میشوند که در آنها یک یا چند
هدف را دنبال میکردهام. البته بدترینِ این قسمتها دورانی بوده که
هدف من «
هدفگذاری» بوده است.
هدفگذاری از آن مفاهیمی است که تقریباً همه آن را یک چیز خوب و لازم و مفید میدانند. هزاران کتاب و مقاله و فیلم و کارگاه و کلاس آموزشی برای
هدفگذاری وجود دارد. شما باید یاد بگیرید که چگونه اهداف خوب یا درستی برای خودتان تعیین کنید. یاد بگیرید که اهداف خوب را از اهداف بد تمیز بدهید. زندگی آدمهای موفقی را که
هدفگذاران خوبی بودهاند، مطالعه کنید. اهدافتان را با جزئیات بنویسید. برنامهٔ اجراییِ زماندار برای رسیدن به آنها تنظیم کنید. پیشرفت خود را در رسیدن به اهدافتان اندازه بگیرید و مسیر خود را اصلاح کنید و الی آخر.
حالا من به شما میگویم که همهٔ اینها احمقانهترین کاری است که با زندگی خودتان میتوانید بکنید. نه داشتنِ
هدف خوب است و نه
هدفگذاری. شما نیازی به
هدف ندارید. چرا؟ چون:
۱. داشتنِ
هدف به این معنی است که تا به آنجا نرسید احساس خوشبختی نمیکنید. خُب! بعد از آنکه به آنجا رسیدید چه؟ آیا داشتن
هدف باعث رشد و پیشرفت آدم میشود؟ خیر. داشتن
هدف، باعث رشد و پیشرفت آدم نمیشود؛ بلکه سعیوخطا و دستوپنجه نرمکردن با مرزهای امکان، آدمی را رشد میدهد. تکاملِ جهان هستی ظاهراً اینگونه و بدون داشتن یک
هدفِ مشخص و ازپیشتعیینشده صورت گرفته است.
۲. در هر
هدف، دو توهم نهفته است. یکی اینکه شما به تعداد زیادی عامل ناشناخته که بین شما و آن
هدف قرار دارند، شناخت و تسلط دارید یا میتوانید تسلط پیدا کنید. دوم اینکه «آن
هدف»، «آن» چیزی است که شما را به «آنجا» میرساند.
۳.
هدف چیزی است که فقط یک بار به آن دست پیدا میکنید. مثل استخدام در فلان شرکت. کسب ده میلیارد تومان. ازدواج با فلان دختر یا پسر. خُب! بعدش چه؟ بلافاصله پس از رسیدن به
هدف، ترس و نگرانیِ از دست دادنش به سراغ شما میآید یا از آن ملول میشوید.
۴. داشتن
هدف بیشتر اوقات منجر به افسردگی میشود؛ وقتی که به آن نمیرسید.
آیا من پیشنهاد میکنم که بی
هدف و باریبههرجهت زندگی کنید؟
خیر. به جای
هدف بهتر است یک تِم (theme) یا مایه یا دستگاه یا حالوهوا برای زندگی خود داشته باشید. مثلاً «من میخواهم بیشتر بنویسم» به جای اینکه «من میخواهم یک رمانِ پُرفروش چاپ کنم». یا «من میخواهم سالمتر زندگی کنم» به جای اینکه «من میخواهم سیکسپک داشته باشم». یا «من میخواهم بیشتر یاد بگیرم» به جای اینکه «من میخواهم دکترا بگیرم». یا «من میخواهم بیشتر ببینم» به جای اینکه «من میخواهم به صدوپنجاه کشور جهان سفر کنم». یا حتی اینکه «من میخواهم با دیگران مهربانتر باشم» و الی آخر. اینطوری میتوانید روزها و شبهای خود را با این حالوهوا زندگی کنید. نه هدفی هست برای رسیدن و نه چیزی برای از دست دادن.
هدف دانهای است که حتی اگر رشد کند، تبدیل به مشکل میشود. تِم، آب و خاک و رنگ و بوی
#زندگی شماست. پرواز، تم زندگی پرنده است نه هدفش. جستجو و اکتشاف و تکامل، تم زندگی اجداد ما بوده است، نه
هدفشان. عشق و محبت و بخشش، تم زندگی یک مادر است نه
هدف او. شکفتن و خشکیدن و دوباره شکفتن، تم زندگی گُل است، نه هدفش. و خلق ارزش و خرید و فروش، تم زندگی یک کاسب است، نه
هدف او.
شما در کدام دستهاید؟
هدفگذار یا تممحور؟!
@mostashaar