مُستشار

#اعتماد
Channel
Education
Business
Blogs
Psychology
Persian
Logo of the Telegram channel مُستشار
@mostashaarPromote
337
subscribers
293
photos
49
videos
54
links
من، حسین توحیدی هستم، یک جستجوگر، یادگیرنده و پویندهٔ مسیر مشاوره مدیریت و اینجا گوشهٔ خلوتی است برای به اشتراک گذاشتن چیزهایی که دوست دارم شما هم ببینید یا بخوانیدشان. @H_Tohidi
🌀 حسِ خوبِ مورد #اعتماد قرار گرفتن

ما دیروز دو بار این حس را تجربه کردیم.

صبح برای خرید پرده رفته بودیم و با دیدن طرح‌های مختلف نتوانستیم به جمع‌بندی برسیم که کدام طرح به فضای خانهٔ ما بهتر می‌نشیند. تا اینکه دیدیم یکی از طرح‌های موردپسندمان در اندازهٔ یک‌دریک آماده است. از فروشنده درخواست کردیم که اگر امکان دارد پرده را در اختیارمان بگذارد تا آن را با خود به خانه برده و تناسبش را بررسی کنیم. ایشان هم پذیرفت و بدون درخواست گرویی، پرده را به ما امانت داد. در نهایت ما هم پس از بررسی تناسب پرده در خانه، دو فقره از همان طرح را سفارش دادیم.

آخر شب بود که برای بنزین‌زدن از خانه خارج شدیم و چون می‌دانستیم که ساعت ۱۲، زمان تغییر شیفت است و ممکن است معطل شویم، زودتر راه افتادیم. با اینکه ۱۱:۴۵ به پمپ‌بنزین رسیدیم، باز به تغییر شیفت خوردیم و بنزین‌زدن‌مان بعد از ساعت ۱۲ انجام شد. وقتی کارت را کشیدم، این پیام را دیدم: «کارت منقضی شده است». بله، ساعت از ۱۲ گذشته بود و تیر ماه تمام شده بوده و کارت هم منقضی. نه موبایل همراه‌مان بود و نه کارتی دیگر و نه پول نقد. در حالی که من با مأمور جایگاه در حال گفت‌وگو بودم تا اعتمادش را جلب کنم و به محض رسیدن به خانه پول را برایش منتقل کنم، رانندهٔ ماشین کناری داوطلبانه پول بنزین ما را حساب کرد.

این‌گونه سی‌ویکم تیر امسال برای ما روز زیبایی شد و شیرینی این دو اتفاق حالاحالاها با ما خواهد ماند.
امروز و در حاشیه کنفرانس "پیش‌دبستانی، زیربنای عدالت آموزشی پایدار"، یکی از دوستان برای دلداری‌دادن به من در راستای پست اخیر، گفت:

"چرا از این اتفاق تعجب کرده‌ای و از آن حس غریبی داشته‌ای؟! مگر حال هر روز ما چیزی جز این است؟!
سیاست‌گذارمان با سیاست‌هایش
مدیرمان با سبک مدیریتیش
همکارمان با زیرآب‌زنیش
دوستمان با بدعهدی‌هایش
شهروندمان با انواع کژرفتاریش
و همه و همه ما با انواع و اقسام دروغ‌های ریز و درشتی که از صبح تا شب به هم می‌گوییم، داریم روز به روز از اندوخته اعتماد تاریخی‌مان می‌خوریم و سرمایه اجتماعی‌مان را به باد می‌دهیم.

با این توصیف، هنوز هم متعجبی؟!"

شاید اوضاع به این تیرگی‌ها هم نباشد، اما به نظرم این دوستم خیلی هم بیراه نگفته است ...

#اعتماد
#سرمایه_اجتماعی
#جامعه_ایرانی

@mostashaar
حس غریبی دارم.

امروز عصر برای رفتن به مراسمی از پیش دعوت شده، از خانه بیرون آمدم.
دقایقی نگذشته بود که یک موتورسوار از پشت به ماشین برخورد کرد. پیاده شدم که ببینم ابعاد قضیه چگونه است.
پسرک موتورسوار هم آمد و با هم دیدیم.
گفتم کنار بزنیم که راه بسته نباشد و ببینیم چه باید کرد.
سوار شدم.
سوار شد.
کنار کشیدم.
در رفت ...

او به اعتمادم تعرض کرد.
"اعتمادِ مورد تعرض واقع شده" از جنس درد است. 😔😔

#سادگی
#اعتماد
#جامعه_ایرانی

@mostashaar