کتاب بدفالی و سرایت بیماری
باب (1): سرایت بیماری، بدفالی صفر و هامه، هیچگونه اصالتی ندارند
1486ـ عَن ابي سَلَمَةَ ـ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ: حِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ : «لاَ عَدْوَى وَلاَ صَفَرَ وَلاَ هَامَةَ» فَقَالَ أَعْرَابِىٌّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَمَا بَالُ الإِبِلِ تَكُونُ فِي الرَّمْلِ كَأَنَّهَا الظِّبَاءُ، فَيَجِيءُ الْبَعِيرُ الأَجْرَبُ فَيَدْخُلُ فِيهَا فَيُجْرِبُهَا كُلَّهَا؟ قَالَ: «فَمَنْ أَعْدَى الأَوَّلَ»، وفي رواية: «لَا عَدوَی وَ لاَ طِيَرَةَ وَلاَ صَفَرَ وَلاَ هَامَةَ». (م/2220)
ترجمه: ابو سلمه بن عبدالرحمن به روایت از ابوهریره رضی الله عنه میگوید: هنگامی که
رسول الله صلی اللّٰه علیه وآله وسلم فرمود: «سرایت بیماری و صفر وهامه، اصالتی ندارند»، یک مرد بادیه نشین گفت: پس چرا شترانی که در ریگستان بسر میبرند و مانند آهو هستند، به محض اینکه شتران گر به آنها نزدیک میشوند، همه را گر میکنند؟ رسول اکرم ﷺ فرمود: «پس چه کسی شتر اول را گر کرده است»؟
و در روایتی آمده است که رسول الله صلی اللّٰه علیه وآله وسلم فرمود: «سرایت بیماری، بدفالی، صفر و هامه، اصالتی ندارند».
علما در مورد «صفر» دو تفسیر ذکر کردهاند: یکی اینکه به تأخیر انداختن حرمت ماه محرم به ماه صفر که اعراب انجام میدادند، هیچ اصالتی ندارد و صحیح نیست.
دوم اینکه اعراب اعتقاد داشتند «صفر» نوعی کرم در شکم انسان است و هنگام گرسنه شدن انسان به حرکت درمیآید و چه بسا که باعث مرگ انسان میگردد.
البته حدیث میتواند اشاره به هردو مطلب داشته باشد و هردو باور نادرست را نفی نماید.
در مورد «هامه» نیز دو تفسیر وجود دارد: یکی اینکه اعراب پرندهی جغد را به بدفالی میگرفتند و میگفتند: اگر جغد بالای خانهی کسی بنشیند، صاحب خانه یا یکی از اعضای خانوادهاش میمیرد.
دوم اینکه در میان اعراب این باور وجود داشت که استخوانها یا روح شخص مرده به پرندهای تبدیل میشود.
رسول الله صلی اللّٰه علیه وآله وسلم هردو باور فوق را باطل دانستند.