کتاب قضاوت و گواهیها
باب (1): شریعت به ظاهر و چگونگی بیان دلیل، حکم مینماید
1051- عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ (رض) ، زَوْجِ النَّبِيِّ (ص): أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ سَمِعَ جَلَبَةَ خَصْمٍ بِبَابِ حُجْرَتِهِ، فَخَرَجَ إِلَيْهِمْ، فَقَالَ: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ، وَإِنَّهُ يَأْتِينِي الْخَصْمُ، فَلَعَلَّ بَعْضَهُمْ أَنْ يَكُونَ أَبْلَغَ مِنْ بَعْضٍ، فَأَحْسِبُ أَنَّهُ صَادِقٌ، فَأَقْضِي لَهُ، فَمَنْ قَضَيْتُ لَهُ بِحَقِّ مُسْلِمٍ، فَإِنَّمَا هِيَ قِطْعَةٌ مِنْ النَّارِ، فَلْيَحْمِلْهَا أَوْ يَذَرْهَا». (م/1713)
ترجمه: از ام سلمه (رض)؛ همسر گرامی رسول الله ﷺ ؛ روایت است که روزی، پیامبر اکرم ﷺ سر و صدایی جلوی خانهشان شنید. پس بیرون رفت و به آنها گفت: «من هم بشری هستم (مانند شما). هرگاه، برای حل خصومتی نزد من میآیید، ممکن است یکی از شما در نطق، ماهرتر باشد و من به خیال اینکه راست میگوید، به نفع او قضاوت کنم؛ پس به هر کسی که من (اینگونه) حق مسلمانی را بدهم، در واقع، قطعهای از آتش را به او دادهام؛ حال او آزاد است که آنرا بردارد یا رهایش کند».