(گل ناز)
شبی در جاری مهتاب بر چشمان من بنشین
گل ناز منی، با ناز در دامان من بنشین
چراغ خنده بر لبهات هرگه میشود روشن
به سیلستان اشک و دیدهی حیران من بنشین
در این ساغرسرا ساقی نمیبینم دلآگاهی
بیا از مرحمت گاهی به جام جان من بنشین
شرار شعر شیدایی همه داغ است و رسوایی
الا ای یار تنهایی! به داغستان من بنشین
به خطّ آن نگارینم بخوان دیوان عشقم را
چو نقش جاودان ای جان! به لوح جان من بنشین
ز دامان دلم دانم نمیگیری نشان ای گل!
چو شبنم باش و بر اندیشهی بستان من بنشین
درین میخانه (صائم) را شرر در جام باور ریز
زرافشان باش چون خورشید و در ایمان من بنشین
#صائم_کاشانی
┄✨❊🌼❊✨┄