ای شعلهیِ پُر شکیبِ تسکین ، ای آینهرویِ روشنآیین
در دفترِ سینههایِ خونین ، بنویس که من نمینویسم
ای سایهیِ ظهرِ سربهداران ، در چشمِ تو شعرِ شعلهزاران
بر بامِ بلندِ روزِگاران ، بنویس که من نمینویسم
ای ذاتِ خروش بر زبانت ، امواج و عروج در جهانت
با دستِ تمامِ کاتبانت ، بنویس که من نمینویسم
بر گیر نقابِ صورتک را ، بردار زِ زخمها نمک را
بنمای شرارهیِ فلک را ، بنویس که من نمینویسم
برخیز و به خویشتن سفر کن ، از خنجر و خونِ ما سپر کن
در معبرِ لحظهها خطر کن ، بنویس که من نمینویسم
من از تو و من نمینویسم ، از شوق و مِحن نمینویسم
جز دردِ وطن نمینویسم ، بنویس که من نمینویسم.
#سید_حسن_اجتهادی
┄✨❊🌼❊✨┄