زیبا ترین حضوری از عشق در من ای دوست
عشقی که آتشم زد در ماه بهمن ای دوست
راهم زدی و آهم در سینه ی شب افروخت
گم شد ستاره من در روز روشن ای دوست
یکدم نمی توانم بی صحبت تو دم رد
افکندی ام چو قمری طوقی به گردن ای دوست
جادوی آفتابی همخون دختر تاک
پرکن پیاله ام را مردی بیفکن ای دوست
از چله ی کمان ِ قـــــد کمـــــــانی ما
تیری توان نشاندن بر چشم دشمن ای دوست
می رانمت چو مهتاب بر موج آب دیده
دارم در آرزویت دریا به دامن ای دوست
نی پایبند شهرم نی گوشه گیر صحــــــرا
زین بیشتر چه خواهی از جان شیون ای دوست
#شیون_فومنی
┄✨❊🌼❊✨┄