View in Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تقویم_تلخ اشک از نگاهِ مادرانِ خسته می‌ریخت امّا صدای شیون دریا نیامد طوفان بیداری که در فکر سحر بود در شب فرو رفت و دگر فردا نیامد آوازه‌خوان خسته‌ای در شهر می‌رفت امّا دهان صلح‌جویش غرق خون بود زیرا خیابان‌ها پر از تنهایی و ترس و روزگارش روزگاران جنون بود گلبانگی از نای خروس ده نیامد صبح سحر قربانی دیو زمان بود از بس که تاریکی فراوان بود، آن شب حتّی ستاره از نگاه ما نهان بود حالا ورق برگشته و صلح است... امّا ما سوگوار روزگار جنگ هستیم ما دشمنان را هم نیازردیم و حالا عمری‌است که از دوستان دلتنگ هستیم خرداد و بهمن ماه‌های تلخ تقویم با روزهای شادی ما می‌ستیزند آسایش و آرامش و خواب شبانگاه این روزها هر لحظه از ما می‌گریزند با اینکه رستم سالها افسانه‌مان بود ما با شغاد قصه نامأنوس بودیم شاید اگر انجام، پیدا بود از اول از نابرادرها به کل مأیوس بودیم در باغ خود این چاه را پر کن، برادر! کاری نکن تا در جهان ایمان بمیرد! کاری نکن آه بلند دردمندان یک شب تو را، همزاد من! دامان بگیرد! #رای_بی_رای 🔄 #کانال_ملا_مجاهد
Telegram Center
Telegram Center
Channel