﷽
رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلامُ قَالَ:
«إِنَّ الْمُؤْمِنَ وَلِيُّ اللَّهِ يُعِينُهُ وَ يَصْنَعُ لَهُ وَ لَا يَقُولُ عَلَيْهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ لَا يَخَافُ غَيْرَهُ»
ترجمه: مؤمن، ولی خداوند است؛ مؤمن، خدا را کمک می کند و خداوند هم او را کمک می کند و کار را برای خدا انجام می دهد؛ او دربارۀ خداوند فقط آن چه را حق و درست است می گوید و از هیچ کس و هیچ چیز به غیر از خدا نمی ترسد.
شرح: روایت از امام صادق صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند: مؤمن ولی الله است. «إِنَّ الْمُؤْمِنَ وَلِيُّ اللَّهِ»؛ یعنی چی؟ ولایت را به معنای دوستی که بگیریم به حسب متعارفش، حالا جای این بحث نیست. ولی عرض کنم: «ولی» هم به معنای به قول ما، فاعلی آمده، هم به معنای مفعولی آمده است، هر دو تا. به قول ما فَعیل، به معنای فاعل و مفعول هر دو تا است. مؤمن خدا را دوست می دارد و خدا او را دوست می دارد، هر دو تا. «إِنَّ الْمُؤْمِنَ وَلِيُّ اللَّهِ»؛ مؤمن این جوری است، خدا دوست است و خدا هم او را دوست می دارد. دوّم: «يُعِينُهُ وَ يَصْنَعُ لَهُ»؛ سوّمی، دو و سه؛ مؤمن، خدا را اعانت می کند. چون آنجا هر دو تا گرفته، اینجا هم، با دو تا می آید. و خدا هم او را کمک می کند. خدا چطوری آدم را کمک می کند؟ کمک خدا کردن؛ یعنی کمک دین خدا می کند، اعانۀ دین خداست. در آیه هم داریم: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ»؛ این، یک چیز جدیدی نیست، «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ»؛ یعنی چی؟ خدا را اگر یاری بکنی، نصرت خدا، دین خدا را. اگر مؤمن؛ مؤمن این جوری هست تقریباً، باید باشد؛ چون خدا را دوست می دارد، دین خدا را هم کمک می کند. خدا هم او را کمک می کند.
«وَ يَصْنَعُ لَهُ» شد؟! کار فقط برای خدا، این خلوص در عمل است. گوش کن! کار می کند؛ یعنی دین خدا را کمک می کند، دین خدا را که کمک می کند، خلوص در این هم چیزی، شریکی شائبۀ ریاکاری، شهرت طلبی، این جور چیزها هم در آن نیست. «وَ يَصْنَعُ لَهُ»؛ کار که می کند، فقط برای خداست،هیچ شائبه ای درش نیست. خلوص در چی؟ عمل. بسیار خب. چهارم: «وَ لَا يَقُولُ عَلَيْهِ إِلَّا الْحَقَّ»؛ وقتی که می خواهد یک حرفی بزند، نسبت به خدا بدهد، جز حق چیزی نمی گوید. یک عدّه هستند همه را می ریزند به کیسه خدا، مال هوای نفسش است،برای خلاصی خودش می آید می گوید: خدا این جور گفته، خدا این جور خواسته، دیدید که هست، فراوان هم هست اتفاقاً. بله «وَ لَا يَقُولُ عَلَيْهِ إِلَّا الْحَقَّ»؛ وقتی که می خواهد مطلبی نسبت به خدا، نسبت بدهد، جز حق چیز دیگر را نمی گوید.تا اینجا که آمد، ماند یک مطلب، خب در اینجا چون از اوّل شروع کرد خدا را دوست می دارد، خدا هم او را دوست می دارد. این را بهتان بگویم، اصلًا خیلی زیباست این روایت. اوّل از درون شروع می کند بعد می آید سراغ بیرون. آدم کسی را دوست داشته باشد کمک نمی کند او را؟ کمک می کند. درست است؟ کار هم که می خواهد بکند،فقط برای او می کند، کسی دیگر را شریک نمی کند؛ چون من تو را دوست دارم، برای تو می کنم. نگاه کنید چه جوری ردیف کرده حضرت، آمده: خدا را دوست می دارم؛ چون دوست می دارم، کمکش می کنم؛ کمک می کنم فقط او را، برای اوست، کس دیگر را هم شریک، نمی کنم. همین جور می آید جلو: اگر چیزی هم بخواهم به اش نسبت بدهم، چیه؟ جز حق {نمی گویم}، همان که او گفته می گویم. درست است یا نه؟ رفیقم را خراب نمی کنم. آخر کاریک همچنین آدمی، که به قول ما دُگْمْ، عمل می کند، مگر می تواند در جامعه زندگی کند، مردم که نمی تواند باهاش کنار بیایند تا بازیگری نداشته باشید که نمی توانید زندگی کنید. چون خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو. همه اش خدعه و نیرنگ و فریب و دروغ و... دیدید که نعوذبالله، این «وَ لَا يَخَافُ غَيْرَهُ»؛ آخر کار می فرماید. غیر از خدا از هیچ کسی بیم ندارم. هیچ کسی نمی ترسد.. آخر این است که دگمش اینجا خیلی سفت تر شد آخر کار ، اصلًا راه باز نمی کند حضرت.برای چی؟ برای اینکه از اوّل می گوید من او را دوستش دارم، کار برای او می کنم، غیر او در نظرم نیست در کارها، بعد هم نسبت هم او می دهم، فقط آن که می گوید، فقط آن چه که تو می گویی،. درست؟ از هیچ کسی هم نمی ترسم.این را می گویند مؤمن، هرجای اینجا بلرزد ، بلغزد،اینجایش ضعیف بشود، کم رنگ بشود، در هر کدام این ها، پنج تا آمدم، درست؟ این کاشف از این است که ایمانت، البتّه حمل به صحت، ناقص است. والّا باید بگوییم هیچ خبری.
بحارالأنوار، جلد 71 صفحۀ 243
قَالَ(ع) إِنَّ الْمُؤْمِنَ وَلِيُّ اللَّهِ يُعِينُهُ وَ يَصْنَعُ لَهُ وَ لَا يَقُولُ عَلَيْهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ لَا يَخَافُ غَيْرَهُ
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ. سورۀ مبارکۀ محمّد(ص) آیۀ 7
〰️〰️〰️〰️〰️
شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir