🗒یادداشت
🔺 اله هوب، سنگ ترب (بخش اول)
✍محسن احمدوندی
بحث من در نوشتار پیشرو دربارۀ عبارت «اله هوب، سنگ ترب» است که البته به اشکال مختلفی گفته و نوشته شدهاست. در این یادداشت، ابتدا اشکال مختلف ضبط این عبارت را در زبان نوشتاری و گفتاری میآورم و سپس به بحث دربارۀ چندوچون آن خواهم پرداخت. کوشش من این است که به این پرسشها پاسخ دهم. ۱. از چه زمانی این عبارت در زبان فارسی رواج یافته است؟ ۲. آیا این عبارت را میتوان عبارتی معنادار دانست؟ ۳. نقطۀ مشترک ضبطهای مختلف این عبارت چیست؟
«کتاب کوچه» نخستین جایی است که این عبارت بهصورت مکتوب در آن ثبت شدهاست. شاملو در این کتاب، این عبارت را موزون و آهنگین، بیمعنا و متعلّق به دنیای کودکان دانستهاست:
اِلَه هوپ، سَنگِ تُرُب: الفاظی است که معنایی ندارد. کودکان با گفتن آنها ـ بر وزن فَعَلُن فَعْ فَعَلُن ـ دست را جلو دهان خود میگذارند و این بدان معنی است که از این پس سکوت خواهیم کرد و مطلقاً چیزی نخواهیم گفت. بعض کودکان بهجای اله هوپ دو بار و گاه یک بار میگویند هوب (شاملو، ۱۳۸۸: ۷۸۸).
هماو در جلد نهم «کتاب کوچه»، ذیل واژۀ «ترب»، عبارت یادشده را به گونهای دیگر ثبت و ضبط کردهاست:
هب، هب، حب ترب: هنگامی که کودکی میخواهد کودکان دیگر را به خاموشی دعوت کند عبارتِ مدخل را میآورد، به این صورت که با تکرار کلمۀ هوب دستش را آرام به دهان خود میزند و با ادای باقی عبارت، دهان خود را با دست میگیرد و آرام میماند (همو، ۱۳۷۹: ۲۳۷-۲۳۸).
چنانکه میبینید، ضبط عبارت در اینجا کمی متفاوتتر از مدخل پیشین است. در اینجا بهجای «سنگ»، «حب» آمدهاست. البتّه هیچکدام از ترکیبهای «سنگ ترب» و «حبّ ترب» در فارسی معنای روشنی ندارند. جالب است بدانید از دل همین عبارت کودکانه، کنایۀ «حبّ ترب خوردن» نیز برساخته و جعل شدهاست. این در حالی است که اصلاً دارویی به نام «حبّ ترب» وجود ندارد که خوردن آن فرد را به سکوت وادارد:
حبّ ترب خوردن: سکوت اختیار کردن، ساکت ماندن و سخن نگفتن: «چی شده که همهتان حبّ ترب خوردهاید؟» (همان: ۲۳۷).
پیمان متین نیز در دانشنامۀ برخطِ فرهنگ مردم ایران، ذیل واژۀ «ترب»، همین سخنان شاملو را تکرار کردهاست (متین، ۱۳۹۸):
تمثیلات و زبانزدهای زیادی با ترب ساخته شدهاست، برای مثال «حبّ ترب خوردن» کنایه از سکوت اختیار کردن و سخن نگفتن است، یا هنگامی که کودکی میخواهد کودکان دیگر را به خاموشی دعوت کند، میگوید: «هُب، هُب، حبّ ترب»، به این صورت که با تکرار کلمۀ «هُب»، دستش را آرام به دهان خود میزند و با ادای بقیّۀ عبارت، دهان خود را با دست میگیرد و آرام میماند (شاملو، ۱۳۷۸: ۲۳۷ـ ۲۳۸). مشابه همین اصطلاح که در میان کودکان به معنای سکوت ناگهانی رواج دارد، عبارت «اِلَه هوپ، سنگ ترب» است (همو، ۱۳۸۸: ۷۸۸).
بعد از شاملو، تقی مدرّسی این عبارت را در رمان کتاب آدمهای غایب به کار بردهاست:
[خانداداش ضیاء] وارد زیرزمین شد. [...] صدایش از پشت درِ زیرزمین بلند شد: «رکنی!»
ـ «بله.»
ـ «اگه سراغمو گرفتن، بگو که خونه نیست. یادت نرهها. بگو که آقا ضیاء رفتن و ما ازشون هیچ خبری نداریم.»
ـ «چشم، خانداداش ضیاء، هیچچی نمیگم. اَلَه هوب، سنگِ تُرُب.»
«بارکالله، حالا برو پی کار خودت.» (مدرّسی، ۱۳۷۹: ۳۰۵).
از خلال این چند سطری که از رمان نقل کردیم، دو نکته دربارۀ عبارت یادشده به دست میآید: نخست اینکه در اینجا رکنی که این عبارت را به کار میبرد کودکی ده ـ دوازدهساله است، پس این عبارت چنانکه شاملو گفته، به دنیای کودکان تعلّق داشتهاست. دوم اینکه اگرچه معنای دقیق و جزءبهجزء این عبارت بر ما روشن نیست، امّا مفهوم کلّی آن همانگونه که شاملو گفته سکوت کردن و سخن نگفتن است و رکنی با این عبارت به خانداداش ضیاء اطمینان میدهد که دربارۀ او با کسی سخن نخواهد گفت.
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi