View in Telegram
📚معرّفی کتاب 📗نام کتاب: موریانه (بخش اول) ◾️نویسنده: بزرگ علوی ◾️نوبت چاپ: دوم ◾️محل چاپ: تهران ◾️ناشر: توس ◾️سال چاپ: ۱۳۷۲ ◾️تعداد صفحات: ۲۴۶ ◾️معرّفی‌کننده: محسن احمدوندی رمان «موریانه» چهارمین رمانِ بزرگ علوی است که آن را در سال ۱۳۶۸ منتشر کرد. موریانه داستان یک ساواکی است که بعد از انقلاب به خارج از کشور گریخته و زندگی خود و فرازوفرودهای آن‌ را روایت می‌کند. راوی که هرگز نامش را به ما نمی‌گوید و خودش را در داستان «یارو» معرفی می‌کند، در خانواده‌ای فقیر و تنگدست در گذر کلانتر به دنیا آمده است. در کودکی پدرش را از دست داده و به همراه مادر و خواهرش رقیه ـ که چهار سال از خودش کوچک‌تر است ـ در این محله زندگی می‌کند. راوی بعد از کلاس یازدهم، درس را رها می‌کند و میرزابنویسِ تاجری به نام حاجی نبی در تیمچۀ حاجب‌الدوله می‌شود. مدتی بعد حاجی نبی می‌میرد و پسرش میرزا علی‌خانِ مالیه‌چی راوی را با خود به ادارۀ مالیه می‌برد و در بایگانی اداره استخدامش می‌کند. راوی با میرزا علی‌خان برای گرفتن مالیات از ماهی‌گیران به بندرلنگه می‌رود. این دو شش ماه در آنجا می‌مانند، اما به‌جای گرفتن مالیات از ماهیگیران، به گرفتن رشوه از قاچاقچی‌ها مشغول می‌شوند، به همین دلیل بعد از برگشتن از بندرلنگه دستگیر می‌شوند. میرزا علی‌خان زندانی می‌شود و راوی هم از کار برکنار می‌شود. راوی هم‌محله‌‌ای دارد به نام موسی که دیپلمش را گرفته و کارمند بانک ملی شده است. یک روز موسی به دیدار راوی می‌آید و به او می‌گوید کاری برایش دست‌وپا کرده‌ است. راوی روز بعد به پیشنهاد موسی، برای یافتن کار، به ساختمانی می‌رود که بعداً می‌فهمد سازمان ساواک است و اینجاست که قدم در راهی برگشت‌ناپذیر می‌نهد. سال ۱۳۳۷ است و سازمان ساواک تازه پا گرفته است. سازمان راوی را برای خبرچینی استخدام می‌کند و همکاری راوی با ساواک از همین جا آغاز می‌شود. مأموریتی که در آغاز کار به او محول می‌شود نفوذ در بین دانشجویان چپ‌گرا و یافتن عاملان آشوب‌ها و اغتشاشات دانشگاهی است. برای این منظور سازمان راوی را، درحالی‌که هنوز دیپلم نگرفته است، به‌عنوان دانشجو در دانشگاه ثبت‌نام می‌کند تا بتواند دانشجویانی را که بر ضد شاه و دربار و مصالح عالی کشور حرفی می‌زنند، شناسایی و به سازمان معرفی کند. راوی با جذب اعتماد دانشجویان، سردستۀ دانشجویان معترض در دانشگاه می‌شود و به‌خوبی از عهدۀ وظایف محوله‌اش برمی‌آید. یکی از اعضای سازمان برای زیر نظر گرفتن راوی، به خواهرش رقیه نزدیک می‌شود و از او خواستگاری می‌کند، البته ازدواجی سر نمی‌گیرد اما رقیه آبستن می‌شود و ناگزیر بچه‌اش را می‌اندازد. از همین‌جا رقیه راهش را از برادرش جدا می‌کند. او که در یک فروشگاه سرپرست چند فروشنده است، با یکی از فروشنده‌ها که فرزان نام دارد و از نیروهای حزبی است آشنا می‌شود و در پی آن جذب گروهک‌های مخالفِ حکومت که خط‌مشی مبارزۀ مسلحانه دارند می‌گردد و خانه را برای همیشه ترک می‌کند. فرزان هم چندی بعد، از فعالیت‌های حزبی دست می‌کشد و ستوان شهربانی می‌شود، سپس اخراج می‌شود، به اروپا می‌رود و در آنجا ساکن می‌گردد. راوی با پولی که از راه تلکه کردن بازداشتی‌ها و زندانی‌های سیاسی به دست می‌آورد، با دختری نطنزی ازدواج می‌کند و از او صاحب دختر و پسری می‌شود. حالا که راوی داستان زندگی‌اش را برای ما نقل می‌کند، زنش مرده است، دخترش با یک دلال قاچاق اسلحه ازدواج کرده و صاحب فرزند شده است و پسرش هم در آمریکا حسابدار است و هر دو با پدرشان قطع رابطه کرده‌اند تا مشکلی برایشان پیش نیاید. راوی در مرحلۀ بعد مأمور نفوذ در میان انجمن‌های اسلامی و کنفدراسیون‌های دانشجویان خارج از کشور می‌شود. در همین روزهاست که تیمور بختیار که از بانیان اصلی سازمان ساواک بوده است، به دلیل اختلافاتش با شاه از ریاست این سازمان کنار گذاشته می‌شود و از کشور می‌گریزد. پشت‌بندِ این اتفاق، ماجرای فیضیۀ قم رخ می‌دهد و آخوندها علیه اصلاحات ارضی شاه اعتراض می‌کنند و بر ضد شاه و آمریکا و انگلیس شعار می‌دهند. بعدش هم ماجرای قیام مردم ورامین رخ می‌دهد که در آن نیروهای امنیتی مردم کفن‌پوش را به گلوله می‌بندند. بعضی این اعتراضات را به سرویس‌های اطلاعاتی شوروی منتسب می‌کنند و برخی هم معتقدند که تیمور بختیار محرّک این ماجراهاست. 📗شعر، فرهنگ و ادبیات @mohsenahmadvandi
Telegram Center
Telegram Center
Channel