مراسم تدفین جیمی کارتر رییس جمهور اسبق آمریکا
جیمی کار تر در سن صد سالگی در گذشت و امروز، و فردا دهم ژانویه ۲۰۲۵، مراسم تدفین او در گورستان ملی در واشنگتن دی سی در جریان است. نام او به دلیل حوادث مربوط به انقلاب در تاریخ ایران نیز ثبت خواهد شد. او چند ماه قبل از انقلاب که تنش اجتماعی و سیاسی در ایران آغاز شده بود سفری به ایران داشت و در مهمانی شام با شاه سابق، ایران را جزیره آرامش نامید که بعداً بوسیله بسیاری تحلیلگران به عنوان یک قضاوت سطحی و بهدور از واقعیتهای جامعه ایران تعبیر شد. او در پیگیری ارتقاء جایگاه حقوق بشر، شاه ایران را نیز برای رعایت بیشتر حقوق بشر تحت فشار قرار داد. این امر سه نتیجه ببار آورد. یکی باز شدن درِ برخی زندانها بر روی ناظرین و خبرنگاران بین المللی و مقدمه شیوع اخبار بسیار اغراق آمیز از شرایط و تعداد زندانیان سیاسی در ایران که به خشم خفته مردم دامن زد. دیگری تلقین این باور بهشاه که دوران او به اتمام رسیده و امریکا دیگر از وی حمایت نمیکند. این باور همراه با بیماری سرطان روحیه او را متزلزل کرده بود. سوم مخالفان داخلی و گروههای مذهبی و چپگرا و کمونیست را جسورتر کرد و بر شدت فعالیت آنان افزود. انقلاب به آن نحوی که همه میدانیم شروع و زبانه کشید. برخی افرد شاید به دلیل بیاطلاعی و برخی در جهت راه گم کردن و پوشاندن نقش شوروی، کارتر را عامل سرنگونی رژیم شاه معرفی میکنند. شوروی از طریق هدایت و ترغیب و حمایت گروههای چریک کمونیست و حزب توده و چپ گراها، که مهمترین تحرک را قبل و خصوصا حین انقلاب داشتند، و تبلیغات همه جانبه و طولانی مدت برای شکل دهی افکار عمومی فعالانهترین تاثیر خارجی را در نقش آفرینی داشت. اما انگشت اتهام به طرف کارتر بود. از نظر اینجانب هر دخالت خارجی در امور ایران چه از جانب آمریکا، انگلستان، شوروی، روسیه، چین…محکوم است و هر وطندوست با وجدان بایستی نسبت به آن حساس باشد. اما ضروری است در مورد برخی حوادث از نظر تاریخی روشنگری شود. اینجانب به دفعات در محافل مختلف شنیدهام که گفته شده کارتر شاه را سرنگون کرد تا حکومت مذهبی سرکار بیاید، شواهد تاریخی این را نشان نمیدهد. به عنوان دلیل، این افراد کنفرانس گوادالوپ را متذکر میشوند. کنفرانس گوادالوپ حدود یک ماه قبل از سرنگونی شاه، در ژانویه ۱۹۷۹ در جزیره گوادالوپ، از مستعمرات فرانسه، به دعوت ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه تشکیل شد. در این اجلاس راسای کشور های آلمان، فرانسه، انگلستان و آمریکا جهت هماهنگی در ارتباط با انقلاب ایران شرکت کردند. صورت مذاکرات این اجلاس نشان میدهد که تا زمان آن اجلاس نیز کارتر سعی میکرد کشورهای غربی را به حمایت از شاه ترغیب کند. اما ژیسکاردستن رییس جمهور وقت فرانسه بود که او را متقاعد کرد که دیگر کار از کار گذشته و امیدی به ادامه سلطنت در ایران نیست.
هر قضاوتی که تاریخ ایران در مورد او انجام دهد یک امتیاز دیکر نیز میتوان به او نسبت داد. در جریان گروگانگیری از استفاده از نیروی نظامی به جز تلاش بد فرجام برای خارج کردن گروگان ها از ایران، انجام نداد. سال ها بعد در مصاحبه ای گفت که با قدرت نظامی که در اختیار داشتم میتوانستم ایران را نابود کنم اما نیت من جلوگیری از خون ریزی بود.
از لحاظ سیاست داخلی نیز دوران او دوران مطرح کردن اخلاق در سیاست بود، بعد از دوران زمامداری فردی مانند نیکسون. به هر حال در این سرای گذر کسی نمیماند. فقط نام ننگ و نیک است که از انسانها باقی میماند. هر مورد درسی باید باشد برای کاروانیانی که خواه ناخواه به سوی گورستان در حرکت هستند.