🔵نگاه دینی به پدیده مهاجرت نخبگان
(چکیده یک سخنرانی)
🔸مهاجرت مثبت
موضوع مهاجرت در نصوص اسلامی مطرح گردیده و با رویکردی مثبت ، در ردیف ایمان و جهاد بر آن تاکید شده است ( الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا ... سوره انفال آیه ۷۲ و ۷۴ و سوره توبه آیه ۲۰) در این هجرت ، انسان مسلمان ، حاکمیت کفر را ترک میکند تا با پیوستن به مسلمانان ، بتواند به انجام وظایف خویش پرداخته و عضو فعالی در جامعه اسلامی باشد .
ولی امروزه مهاجرت ، انواع دیگری نیز پیدا کرده است که حکم اسلامی آن قابل بررسی است .
🔸جنبه فردی مهاجرت
در یک نوع مهاجرت ، فرد مسلمان ، سرزمین اسلامی خود را ترک کرده و به سرزمین کفر را برای زندگی انتخاب میکند. این نوع هجرت ، دارای دو جنبه فردی و اجتماعی است .
از جنبه فردی باید دید که چنین مهاجرتی با توجه به فضای عمومی مقصد ، آیا آثار منفی بر عقیده و اخلاق و رفتار فرد مسلمان دارد ؟ اگر چنین باشد ، گوهر ایمان و اخلاق چنان ارزشی دارد که برای صیانت از آن ، باید از هجرت صرف نظر کرد . و اگر آسیب دینی فقط در حد تخلف از انجام برخی دستورات عملی است ، حکم مساله در موارد مختلف متفاوت بوده و با توجه به درجه اهمیت و ضرورت آن هجرت ، حکم آن مشخص میشود.
🔸جنبه اجتماعی مهاجرت
از جنبه اجتماعی باید دید که هجرت چه خلاء و کمبودی در جامعه اسلامی پدید میآورد و آیا وظیفه لازمی بر زمین میماند و آیا مهاجرت کننده با ترک سرزمین خویش ، به تعهدات اخلاقی و انسانی خویش لطمه ای وارد نمیکند ؟ با در نظر گرفتن نقش های متفاوت شهروندان در زندگی اجتماعی ، قهرا پاسخ این سوال متفاوت است و همگان را مشمول حکم یکسانی نمیتوان دانست .
🔸مهاجرت ، حق و تکلیف
بر این اساس ، هر چند تعیین سرزمین زندگی ، "یک حق" است و نتیجه آن آزادی برای "انتخاب" است ، ولی این حق نمیتواند فارغ از "تکلیف" در نظر گرفته شود و در تعارض با آن قرار بگیرد ، بر این اساس در انتخاب هجرت و یا ترک آن ، علاوه بر حق ، به وظایف اخلاقی ، دینی و ملی نیز باید توجه داشت . و در هنگام تعارض گاه میتوان به ماندن در وطن توصیه اخلاقی کرد ولی در همه موارد نمیتوان شرعا او را از چنین حقی محروم دانست ، بخصوص در موقعیتی که هجرت ، زمینه رشد و فعالیت بیشتر و بهتر شخص را فراهم میآورد و توقف در وطن به رکورد او میانجامد.
در این تعارضات ، ما با پدیده مهاجرت تحمیلی و ناخواسته ای مواجهیم که از سوی علاقمندان به زندگی در سرزمین خویش رخ میدهد .
🔸مهاجرت اضطراری
مهاجرت اضطراری گاه در اثر نابسامانی اجتماعی یا اقتصادی یا امنیتی ، اتفاق میافتد و شخص را ناچار به ترک وطن و خروج از تنگناها میکند. در گذشته نیز گاه وقوع حوادث مانند قحطی و یا شیوع بیماری ، و یا فرمانروایی سفاکان عده ای را وادار به کوچ میکرد. در چنین موقعیتی نمیتوان به اشخاص توصیه کرد که در سرزمین خویش بمانند و سختی را تحمل کنند . هجرت در این صورت ، حتی گاه غیر اخلاقی هم نیست و شریعت اسلامی هم با قواعدی مانند "لاضرر" و "لاحرج" راه هجرت را باز گذاشته و بارِ زندگیِ توام با سختی را از دوش مردم برداشته است و آنان حق دارند که زندگی بدون مشقت ، در سرزمینی دیگر داشته باشند .
🔸مهاجرت سیاسی و دینی
در بخش مهاجرت اضطراری و ناخواسته ، دولتها نقش موثری دارند و ممکن است فشارهای ناشی از سیاستهای اقتصادی یا فرهنگی و یا سیاسیِ حکومت ، منشاء تصمیم به هجرت شود . بر این اساس ، بجای تاکید بر انگیزههای شخصی برای تحمل شرایط و ترک مهاجرت ، باید به اصلاح رویکرد حکومت و برداشته شدن فشارها پرداخت .
ولی اگر فرضا برخی از آن سیاستها بر گرفته از احکامِ قطعی شرع باشد ، حکومت چه وظیفه ای دارد ؟
آیا برای جلوگيري از هجرت فراوان نخبگان و در حفظ سرمایه های انسانی ، دولت باید رویکرد دینی خود را تعدیل کند و یا با اصرار بر اجرای همان سیاستها ، از دست دادن این سرمایه ها را بپذیرد ؟
ترجیحِ احتمال دوم ، نه تنها به سرمایه های ملی آسیب میرساند بلکه جامعه را به نوعی فروپاشی میکشاند که در این صورت حتی اگر برخی ظواهر اسلامی حفظ شود ولی جلوی انحطاط جامعه و بالمال آسیب دین بنیادهای دینی را نمیتوان گرفت .
در چنین شرایطی نباید فقط یکجانبه به اجرای احکام شرع با هر هزینه ای اصرار ورزید ، بلکه در این سیاست نیز ، باید از یک سو به حقوق و آزادیهای مشروع توجه داشت و از سوی دیگر به "حفظ ایمان" شهروندان اهتمام داشته و از آسیب رساندن به آن پرهیز نمود ، بعلاوه مصالح مهم جامعه و حکومت را نیز نباید نادیده گرفت .
@mohammadsorooshmahallati