سنوار -در دورانی که مبارزان تقدیس نمیشوند- با پرتاب تکه چوبی به سمت کوادکوپتری که از او فیلم میگرفت، تصویر خود را ساخت، تصویر مردی را که تا لحظهی آخر جنگید، در حالی که تنها بود، نه در اعماق تونلها بود و نه میان گروگانهای اسرائیلی.
مبارزه انتخاب نیست. این آدمهایی که این روزها در گرماگرم مبارزه جان میدهند، اگر در شرایطی دیگر به دنیا آمده بودند، انتخابشان گذشتن از جان نبود.
این فیلم با واکنشهای بسیار رو به رو شده است، من اما فکر میکنم اگر خانوادهی یحیی سنوار سرزمین از دست نداده بودند و اگر او در اردوگاه به دنیا نیامده بود و اگر ۲۰ سال در اسرائیل زندانی نشده بود، زندگی و مرگش چگونه بود؟
نگاه رسانهای سیاسی، از افراد انسانیتزدایی میکند. با حذف حوادث و جزییات زندگی، آنان را در قالبهای کلیشهای قضاوت میکند و تصویرهای کلیشهای از آنها میسازد.
کارشناسان از نبوغ نظامی سنوار میگویند، اما در جایی خواندم که او در زندان رمانی به عبری نوشته و آثاری از عبری و انگلیسی به عربی ترجمه کرده است.
او اگر در شرایطی دیگر به دنیا آمده بود، نبوغش صرف چه کارهای دیگری میشد؟