لَی و سور!
خلاف آنچه فلاسفه می گویند، دنیا و هر چه در آن هست روی دو محور سوار است. لَی و سور!
لی همان ریتمی است که درذره ذره هستی موجود است و سور ملودی آهنگینی است که از دل موجودات بر می خیزد.
طبیعت مظهر هماهنگی لی و سور است، ازینرو وقتی خود را در دامان طبیعت ایلا می کنیم، حس آرامش ما را در بر می گیرد.
آوای طبیعت را تنها می شود با گوش دل شنید، ازینرو وقتی چشمها را می بندیم و به نغمه قناری و شرشر آب گوش می سپاریم، دلمان یخ یخ می شود.
آدمی ذاتا موسیقی را دوست دارد و وجود آدمی نیز هماهنگی لی و سور را می طلبد.
لی و سور باید بر هم منطبق باشند تا موسیقی به بهترین شکلش ارائه شود، در غیر آن دل چسب نیست.
و اما زندگی!
زندگی هر انسان نیز به یک موسیقی شبیه است، ما وقتی به دنیا می آییم در ذات خود لی و سور را دوست داریم اما بلد نیستیم هماهنگ شویم و در مسیر تکامل باید به مرور یاد بگیریم که زندگی را خوب بنوازیم.
لی به زندگی نظم و انضباط می دهد، اما سور به زندگی رنگ و لعاب!
انسان موفق کسی است که بتواند لی و سور زندگی را توامان هماهنگ کند.
و اما نکته جالب اینجاست که مرد ذاتا لَی است و زن ذاتا سور!
مرد موظف به امور تکراری است و زن موظف به امور نوآورانه. مرد و زن زمانی به آرامش می رسند که بتوانند هماهنگ باشند، ازینرو آدمها دنبال نیمه گمشده خود می گردند، کسی که بتواند با آنها هماهنگ باشد و بنوازد.
زندگی موسیقی است و لاغیر و هر کدام از ما نوازنده ای که زندگی خویش را می نوازد، یکی غمگین می نوازد، یکی شاد، یکی عارفانه و یکی عاشقانه...
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
@mohajerpress ✅