معیندرنگِ ۱۱: قواعدِ ظاهراً بیقاعده
اینها چندتا از سؤالات من در زبان عربی بودند که از ۸ تا ۱۸ سالگی گهگاه به یادشان میافتادم، از کسی میپرسیدم، اما جوابی نمیگرفتم، موقتاً فراموش میکردم، و پس از مدتی دوباره یادشان میافتادم و الخ.
الآن بهعنوان یکجور معیندرنگ بعضی از آن سؤالات را با شما در میان میگذارم. ببینید تابهحال هیچ کدام برایتان سؤال بوده و اگر بوده برایشان جواب یافتهاید یا نه:
۱. مگر «کامِل» بر وزن «فاعِل» نیست، و مگر فاعل بر کنندهٔ کار دلالت نمیکند؟ پس چرا کامل بهمعنای «کمالیافته» است، نه «کمالدهنده»؟
۲. مگر «اِزدِواج» از ریشهٔ «زـوـج» و بر وزن «اِفتِعال» نیست؟ پس چرا «ت» ندارد و بهجایش «د» آمده؟
۳. مگر «اِضطِراب» از ریشهٔ «ضـرـب» و بر وزن «اِفتِعال» نیست؟ پس چرا «ت» ندارد و بهجایش «ط» آمده؟
۴. مگر «تَلخیص» بهمعنای «خلاصهکردن» نیست؟ پس چرا با ریشهٔ «لـخـص» ساخته شده؟
۵. مگر «مَفاعِل» جمع «مِفعال» و «مَفاعیل» جمع «مَفعول» نیست؟ پس چرا جمع «مِصداق» میشود «مَصادیق» و نه «مَصادِق»؟
معین پایدار، ۰۲ دی ۱۴۰۳