#حکایت_مدیریتی
یک هزارپای بیمصرف ولی خوشفکر
🔵 جودسون در را به هم کوبید؛ چکمههایش را پرت کرد کنار دیوار و فریاد زد:" اگه اونی که چکمههای ساقدار به این بلندی رو مد کرده پیدا کنم، با دستای خودم خفهاش میکنم."
این چندمین بار بود که بهخاطر بستن دکمههای بیشمار چکمههایش دیر به قرار رسیده بود. احساس میکرد یک هزارپای بیمصرف است که برای پوشیدن کفشهایش باید ساعتها وقت صرف کند.
باید کاری میکرد. فردا آخرین شانس او بود. نه از مد میتوانست بگذرد نه از قرار فردایش... فکر کرد و فکر کرد و فکر کرد... تا شد مخترع زیپ!
@modiriati