مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤

#مهدی_عزیزی
Channel
Logo of the Telegram channel مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤
@modafehanzynabPromote
256
subscribers
26.2K
photos
7.73K
videos
836
links
وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید @Kkjhyygf کپی حلال باذکرصلوات 🌱
مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤
پنج سفارش فوق العاده زیبا از حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام) : 💢شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر در طلب آنها متحمل رنج زیاد شوید سزاوار است: 1⃣ جز به خدا امیدوار نباشید . 2⃣ غیر گناه خود از چیزی نترسید. 3⃣ اگر چیزی بلد نیستید از گفتن…
🌷شهید مدافع حرم #مهدی_عزیزی🌷

▪️نام:مهدے عزیزی
▪️نام پدر:محمد

📅ولادت:1361/7/1
📅شهادت:1392/5/11 ( سوریه )

▪️وضعیت تاهل:مجرد
▪️نام جهادی:نداشتند
▪️مسئولیت:رزمنده

▪️نحوه شهادت:

مهدي در 11مرداد 1392، در حومه روستاي حلب سوريه به شهادت رسيد. او به همراه گروهي كه براي شناسايي شهر رفته بودند، به كمين تروريست هاي داعش برخوردند و به شهادت رسيدند.

❤️علاقه و خصوصیات اخلاقی:

📿مادر شهید:

 از بچگے فردے خاص بود و هیچ وقت گریه نمی‌ڪرد، طورے بود ڪه من گمان ڪردم مشڪلے دارد ڪه گریه نمی‌ڪند اما دیدم نه، او فقط لبخند می‌زند. خیلے زود راه افتاد و اولین ڪلامے ڪه به زبان آورد «شهیدم ڪن» بود طورے ڪه مادربزرگش تعجب می‌ڪرد ڪه زبانش با این ڪلمه باز شده است.

بسیار ولایتے به تمام معنا بود در زمان فتنه 88 بود ڪه 10 روز بود او را ندیده بودیم و بعد از 10 روز ڪه آمد دیدیم ڪه 10 ڪیلو لاغر شده به منزل آمد و با عجله حضرت آقا را برداشت و گفت: این عڪس‌ها را به موتورم می‌چسبانم تا ببینم چه ڪسے جرات می‌ڪند به حضرت آقا حرف بزند. یک عڪس تمام قد از حضرت آقا را در خانه چسبانده بود هر صبح ڪه بیدار می‌شد اول به امام زمان سلام می‌ڪرد و بعد به حضرت آقا سلام می‌داد. عشق به ولایت او  به گونه‌اے بود ڪه اگر از تلویزیون بیانات حضرت آقا پخش می‌شد همان موقع بلند می‌شد و می‌ایستاد.

 از پولش چیزے براے خود پس‌انداز نمی‌ڪرد و همیشه آن را به دیگران ڪمک می‌ڪرد و  با شهید هادے ارتباط عاطفے زیادے داشت.هر كسي با هر منش و رفتاري اگر با او ارتباط برقرار مي كرد، با او رفيق مي شد. مهدي مي گفت كه شايد اين رفتار و اين اخلاق من تأثير خودش را بگذارد و از راه اشتباهي كه انتخاب كرده اند برگردند. مهدي در عمل جذب حداكثري داشت.

در جلسات قرائت و روخوانے قرآن شرڪت می‌ڪرد و به جز تلاوت قرآن عامل به آیات الهے بود، همواره به ما توصیه می‌ڪرد حرمت قرآن را با عمل به دستورات آن حفظ ڪنید. البته به حرمت ظاهرے قرآن هم اهمیت می‌داد و هیچگاه قرآن را روے زمین نمی‌‌گذاشت.

پاي ثابت مكتب آيت‌الله ‌حق‌شناس بود. در يكي از جلسات كه با دوستانش در محضر استاد حضور پيدا كرده بود، آيت‌الله ‌حق‌شناس به ايشان يك دستمال اشك داده بود. مهدي هم آن دستمال را همراه داشت تا هر موقع براي اهل‌بيت(ع) گريه كرد اشك‌هايش را با آن پاك‌كند. مادر مي‌گويد مهدي دستمال اشك را نگه داشته بود تا در كفنش بگذارند و ادامه مي‌دهد: «در يك جلسه كه مهدي در محضر استاد مي‌رود، آيت‌الله ‌حق‌شناس تا او را مي‌بيند به گريه مي‌افتد. دوستانش تعجب مي‌كنند كه چرا استاد گريه مي‌كند و چه رازي بين او و مهدي وجود دارد؟ و هيچ‌كسي نمي‌دانست كه مرد خدا در چهره آفتاب سوخته شاگردش، نور شهادت را مي‌بيند. مهدي همه راز و نيازش با امام حسين(ع) بود.» به گفته مادر اين شهيد بزرگوار به جز روزهاي عيد هميشه لباس مشكي به تن داشت. معتقد بود بعد از مصيبت حضرت زينب(س) بايد هميشه عزادار بود. 

💌 #وصیت_نامه ء شهید:

ڪنار يكي از كتاب هايش نوشته است:

قصه حور و بهشت و غصه دوزخ يكي است
پرده برداريد اين دل آرزومند است
شهدا خيلي زرنگ بودندكه جانشان را با خدا معامله كردند و در اين معامله برد با آنها بود.

🌷شادے روح شهدا صلوات🌷

🍀🍀
#مدافع_حرم
#شهید #مصطفى_صدرزاده

#دستنوشته

شهید صدرزاده در يادداشتى به دوستان بسیجی خود مى‌نويسد:

چه مى‌شود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد ...

فکرش را بکن!
راه مى‌روى و راوی مى‌گويد:
اینجا قتلگاه #شهید_رسول_خليلى است،

یا اینجا را که مى‌بينى همان جایی است که #مهدی_عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.

یا مثلاً اینجا همان جایی است که،
#شهید_حيدرى نماز جماعت مى‌خواند.

#شهید_بيضائى بالای همین صخره نیروها را رصد مى‌كرد و کمین خورد.

#شهید_شهریاری را که مى‌شناسيد؟
همین جا با لهجه آذری برای بچه‌ها مداحی مى‌كرد.

یا #شهید_مرادى؛ آخرین لحظات زندگى‌اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود.

یا #شهید_حامد_جوانى؛ اینجا عباس‌وار پر کشید.

خدا بیامرزد #شهيد_اسكندرى را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت.

#شهید_جهاد_مغنيه، در این دشت با یارانش پر کشید ...

عجب حال و هوایی مى‌شود کاروان مدافعین حرم ...
عجب حال و هوایی ...