✍دل نوشته دختر شهید مدافع حرم
#مصطفی_نبی_لو حتما همتون این تصویر غمناک همسر و فرزند شهید رو دیدید .
چقدر دردناکه انتظار
هم غم داره و هم شادی
غم از دست دادن تکیه گاه و شادی وصال ...
اولین باری که چشمم به این مادر و بچه افتاد بغض عجیبی گلومو گرفت ...
با تمام وجودم حال اون طفل معصوم رو درک میکنم ...
چه حالیه یتیمی ...
وقتی منتظر باشی پدرت قهرمان پچگی ها و پناهگاه بزرگیات رو توی تابوت بیارن پاهات یاری نمیکنه ...
وقتی میخوان پرچم از روی تابوتش بردارن قلبت کُند میتپه هی با خودت میگی طاقت میارم!؟
وقتی میگن این آخرین دیداره چشمات به صورتش خشک میشه ولی امان از لحظه ای که اشک ها بی اجازه جلوی نگاهتو میگیرن ...
.
گاهی دلم میخواد همه چیز رو فراموش کنم خاطراتمو که مرور میکنم با خودم میگم من چطور تونستم تحمل کنم !! راستشو بخوایید بعضی وقتا برای دل خودم گریه میکنم ...