مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤

#خنده
Channel
Logo of the Telegram channel مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤
@modafehanzynabPromote
256
subscribers
26.2K
photos
7.73K
videos
836
links
وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید @Kkjhyygf کپی حلال باذکرصلوات 🌱
#لبخندخاڪے

👨🏻‍⚕دکتر با خنده بهش گفت:
برادر! مگه پشت لباست ننوشتی
ورود هرگونه تیر و ترکش ممنوع!!😄
پس چرا مجروح شدی؟!
گفت: دکتر جان! ترکشه بیسواد بوده! تقصیر من چیه؟!🤕🤷🏻‍♂

#خنده_حلال


🍀🍀🍀
ایشان #رفيق صميمي #شهيد حسام ذوالعلي بود.شب و روز با هم بودند.
مثل برادر...
ایشان و #حسام #مربيان نوجوانان مسجد بودند، #هردو #شاگرد حاجي علمايي (رزمي) و #هردو#خادم حرم #شاه عبدالعظيم⚘ بودند.
🍃🍃
رفت #عراق و چند وقت برگشت ،دوباره رفت #عراق و حدود #2 ماه كسي از ایشان خبري نداشت همه نگرانش بودند.اما برگشت. كلا آدم #شوخ طبعي بود هميشه #شوخي و#خنده اش به راه بود.
🍃🍃
بار -دوم كه از #عراق برگشت فرق كرده بود، ديگر از آن همه #شوخ طبعي چيزي مشاهده نمي شد.پريشان بود ...😔 نگران بود...😔
بار #سوم كه رفت ديگه برنگشت !!!💔
🍃🍃
ایشان #رفيق صميمي #شهيد حسام ذوالعلي بود.شب و روز با هم بودند.
مثل برادر...
ایشان و #حسام #مربيان نوجوانان مسجد بودند، #هردو #شاگرد حاجي علمايي (رزمي) و #هردو#خادم حرم #شاه عبدالعظيم⚘ بودند.
🍃🍃
رفت #عراق و چند وقت برگشت ،دوباره رفت #عراق و حدود #2 ماه كسي از ایشان خبري نداشت همه نگرانش بودند.اما برگشت. كلا آدم #شوخ طبعي بود هميشه #شوخي و#خنده اش به راه بود.
🍃🍃
بار -دوم كه از #عراق برگشت فرق كرده بود، ديگر از آن همه #شوخ طبعي چيزي مشاهده نمي شد.پريشان بود ...😔 نگران بود...😔
بار #سوم كه رفت ديگه برنگشت !!!💔
🍃🍃
··|🗣😂|··
#طنز_جبهه 😁

اسیرشده‌بودیم
قرار شد بچه‌ها براخانواده‌هاشون‌نامه بنویسن
بین اسرا چندتابی‌سواد وکم‌سوادهم بودند که‌نمی‌تونستن نامه‌بنویسن
اون‌روزا چند تا کتاب‌برامون‌آورده‌بودن ڪه
‌نهج البلاغه‌هم لابه‌لاشون‌بود📚|
.
یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت:
من‌نمی‌تونم‌نامه‌بنویسم🙁
از نهج البلاغه‌یکی از نامه های‌کوتاه امیرالمومنین﴿؏﴾رو نوشتم‌روی‌این‌کاغذ
میخوام‌بفرستمش‌برا بابام☺️
.
نامه‌رو گرفتم وخوندم
از
خنده روده بُر شدم😂
بنده‌خدا
نامه‌ی‌امیرالمومنین﴿؏﴾به معاویه‌رو برداشته‌وبرای‌باباش‌نوشته‌بود😂

#خنده‌_حلال 😂
join↷
↝♡❲ ❳♡
#خنده_حلال 🌺

‍ خاطـره خنده دار #راهیان_نور 😂👇

یادمه از اولین دوره های راهیان نور که رفته بودم وقتی وارد هویزه شدیم
قشنگی فضاش ما رو گرفت
کسایی که رفتن هویزه میدونن چے میگم... جلوی درش کفشاتو میگیرن و واکس میزنن👞
از تونل سر بندها که عبور میکنے،
میرسی به یه حیاط که دو طرفش شهدا دفنن💚
و چند تا درخت رو مزار بعضی شهدا سایه انداخته و دلچسبی فضا رو دو چندان میکنه😊

یادمه وارد شدیم و راوی روایت گری میکرد
یکی از بچه ها که سابقه دار بود اصرار کرد
بچه ها بریم سر قبر شهید علی حاتمی💚
پرسیدیم چرا بین اینهمه شهید به اونجا اصرار داری؟؟ گفت:بیاین کارتون نباشه😬😁 رفتیم رو مزار شهید و مشغول فاتحه و صحبت و...
دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایستادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت میکشیدن جلو بیان😕🙄
برام جای تعجب بود😮
خوب بقیه شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحه بخونن😯
که این رفیقمون گفت:
آخه این شهید مسئول کمیته ازدواجه 💞😀

هر کے با نیت بیاد سر خاکش سریع ازدواج میکنه😅
(پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن😂😂)

ما هم از قصد هے کشش میدادیم و از روی مزار بلند نمیشدیم...😌😅 یهو راوی اومد بلند جلومون با صدای بلند و خنده گفت:
آقایون!
این شهید شوهر میده ها...
زن نمیده به کسی 😂😂

یهو همه اطرافیا و اون خواهرای پشت سری خندیدن 😐😐
و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم 😞😞😬☹️ البته راویه الکے میگفت😂

خیلی بچه ها با نیت اومدن و ازدواج هم کردن😂😂 اقایون و خانمایے که راهیان میرید،
مزار شهید علی حاتمی تو هویزه فراموش نشه😅😉✌️

التماس دعا
ــــــــــــــــــــ🕊
#طنز_در_آرزوے_شهادت

#خاطره فوق العاده #خواندنی
😂😂😂😂

#دلـــت_پاڪــــ_باشــــه🙄🙄

در یڪی از دانشگاه ها
پیرامون #حجاب سخنرانی میڪردم
ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد
حاجاقااااااااااااااااا
چرا شما حجاب را ساختید؟!!!!
گفتم ؛ حجاب ، بافتهء ذهن ما نیست
حجاب را ما نساختیم بلکه در کتاب خدا یافتیم
گفت ؛ حجاب اصلا مهم نیست
چون ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه کافیه
گفتم ؛ آخه چرا یه حرفی میزنی ڪه
خودت هم قبول نداری؟!!!!
گفت : دارم
گفتم : نداری
گفت : دارم
گفتم : ثابت میڪنم ڪه
این حرفی ڪه گفتی خودت قبول نداری
گفت : ثابت ڪن
گفتم : ازدواج ڪردی
گفت : نه
گفتم : خدایا این خانم ازدواج نڪرده و
اعتقاد داره ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه
پس یه شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما
فریاد زد : خدا نڪنه
گفتم : دلش پاڪه 🙄
گفت : غلط ڪردم حاجاقاااااااا😢😭😂😂😂😂

#عزیزم_مواظب_افڪارت_باش
چـــــــون
رفتـــــارت میشـــــــود

#خنده حلال😊
#طنز_جبهه💝😉
#خنده_حلال😂


آشپز وكمك آشپز، تازه وارد بودند و با شوخي بچه ها ناآشنا.
آشپز، سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها رو چيد جلوي بچه ها.
رفت نون بياره كه عليرضا بلند شد و گفت:
(( بچه ها ! يادتون نره ! ))

آشپز اومد و تند و تند دوتا نون گذاشت جلوي هر نفر ورفت.
بچه ها تند نون هارو گذاشتند زير پيراهنشون.
كمك آشپز اومد نگاه سفره كرد. تعجب كرد.
تند و تند براي هرنفر دوتا كوكو گذاشت و رفت.
بچه ها با سرعت كوكوها رو گذاشتند لاي نون هائي كه زير پيراهنشون بود.😆
آشپز و كمك آشپز اومدن بالا سر بچه ها. زل زدند به سفره.
بچه ها شروع كردند به گفتن شعار هميشگی:
(( ما گشنمونه ياالله ! ))🙈
كه حاجي داخل سنگر شد و گفت:

چه خبره؟

آشپز دويد روبروي حاجي و گفت:

حاجي! اينها ديگه كيند! كجا بودند! ديوونه اند يا موجي؟!!
فرمانده با خنده پرسيد
چي شده؟😅

آشپز گفت تو يه چشم بهم زدن مثل آفريقائي هاي گشنه هرچي بود بلعيدند!!😱
آشپز داشت بلبل زبوني ميكرد كه بچه ها نونها و كوكوهارو يواشكي گذاشتند تو سفره. 😝

حاجي گفت اين بيچاره ها كه هنوز غذاهاشون رو نخوردند!
آشپز نگاه سفره كرد.
كمي چشماشو باز وبسته كرد. 😳
با تعجب سرش رو تكوني داد و گفت:
جل الخالق !؟ 😯
اينها ديونه اند يا اجنه؟!‌
و بعد رفت تو آشپزخونه ..

هنوز نرفته بود كه صداي خنده ي بچه ها سنگرو لرزوند😃


‌ᷝᷡᷝᷝᷝᷞ
♥️🕊『 』
Forwarded from محفل شهدایی مدافع حرم (♪♫•*¨*•.¸¸¨*•♫♪)
.
#طنز_جبهه🧡•°

شب جمعه بود
بچه ها جمع شده بودند تو سنگر⛺️
برای دعای کمیل...

چراغارو خاموش کردند
مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت💔

یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما
عطر بزن...ثواب داره
- آخه الان وقتشه؟
بزن اخوی ..بو بد میدی ..امام زمان نمیاد تو مجلسمونا
بزن به صورتت کلی هم ثواب داره

بعد دعا...
که چراغا رو روشن کردند
صورت همه سیاه بود🧔🏿
تو عطر جوهر ریخته بود...
بچه‌هام یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند..

#طنز_جبهه 🌸
#خنده_حلال ☘️

~🕊
#طنز_جبهه📻

ماموریت ما تمام شد، همه آمده بودند جز «بخشی»، بچه خیلی #شوخی بود، همه پکر بودیم، اگر بود همه مان را الان می خنداند.😔

🚑 دیدیم دو نفر یه #برانکارد دست گرفته و دارن میان، یک #غواص روی برانکارد آه و ناله🤕 میکرد، شک نکردیم که خودش است.، 😃
تا به ما رسیدند، بخشی سرِ #امدادگر داد زد: «نگه دار!»

بعد جلوی #چشمان بهت زده ی دو امدادگر پرید پایین و گفت:«قربون دستتون! چقدر میشه؟!!» و زد زیر #خنده و دوید بین بچه ها گم شد.🤪

به زحمت،امدادگرها رو #راضی کردیم که بروند!!😂
میخواستند بزننش.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
جهان با #خنده هایت
صورت زیباتری دارد ...

بخند این خنده های #مــاه،
کلی #مشتری دارد ... 😌

#شهید_سجاد_طاهرنیا

باز پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلوات