⚫️ غلامی و غمناکی
http://s3.img7.ir/yGCnH.jpg
«... تعریف علمای اخلاقی ما از زندگی اخلاقی این است که انسان اخلاقی کسی است که کار ِ نیکو از او "بیزحمت" و "بهفراوانی" صادر میشود. هر دو تا قید را گذاشتهاند: "بیزحمت" و "به فراوانی" (...) اگر کسی بیزحمت و بهفراوانی راست گفت، راستگو میشود و اگر گرفتار دروغ هم شد یک یا دو دفعه استثنائا. مردم در جامعه اخلاقی برای راست گفتن زحمت نمیکشند، راستگویی برایشان مشکلی ایجاد نمیکند، کارشان هم راه میافتد. رشوه ندهند، دروغ نگویند، حق کسی را زیر پا نگذارند و هزار از این کارها. این جامعه اخلاقی را باید از حکومت خواست. حکومت باید راه این را باز کند و وقتی باز میکند که یک شرایط نرمال برای زندگی فراهم کند. شرایط نرمال یعنی یک حداقلی از زندگی؛ کسی محتاج نباشد، کسی آزادگیاش را برای یک لقمه نان از دست ندهد و این بدترین رذالت است؛ از دروغ و فحشا و از هر چه بگویید بدتر است. این که شما آزادگیتان را، که گوهر انسانیت شماست، برای یک لقمه نان زیر پا بگذارید، سر خم کنید، مدح کسی را بگویید، از عزت خودتان بگذرید. خدا نکند جامعهای مبتلای آن شود. اقبال لاهوری می گوید: «آدم از بیبصری بندگی آدم کرد / گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد / یعنی از خوی غلامی ز سگان خوارتر است؟ / من ندیدم که سگی پیش سگی سرخم کرد»
(...) جامعه ما (...) به دو چیز خو داده (شده)؛ یکی خوی غلامی (و فروختن آزادگی)، یکی هم خوی غمناکی ... آدمی وقتی اخلاقی است که مختار باشد و جامعهای که اختیار را از شما میستاند، نمیتواند اخلاق پرور و فضیلتپرور باشد ... عین این ماجرا اینجا (در غرب) هم صادق است. نگاه نکنید که ظاهرا دست کسی را نمی گیرند. حجم تبلیغات عظیمی که اینجا می شود در واقع مجال تفکر را از شما میستاند، اصلا انتخاب را در ذهن شما می کارد ...»
🔹 عبدالکریم سروش
@mmoeeni1