💠 حکایت امام از آسید عبد المجید همدانى
#امام_خمینی (ره) طی دیدار دو تن از نمایندگان سازمان
#منافقین در سال 1351 با مواضع ایدئولوژیک سازمانی که خود را
#مجاهدین_خلق می خواند از نزدیک و بی واسطه آشنا شده بود. آنان طی جلسات متعددی (حدود 24 جلسه) نتوانستند نظر امام خمینی (ره) را نسبت به خود جلب کنند. امام (ره) ضمن تشریح این دیدار حکایتی پند آموز را نقل می کنند:
بعضی از این آقایانی که ادعای اسلامی میکنند آمدند در
#نجف، یکیشان بیست و چند روز آمد در یک جایی؛ من فرصت دادم به او تا حرفهایش را بزند؛او به خیال خودش که میخواهد من را اغفال کند! معالاسف از ایران هم بعضی از آقایان که تحت تاثیر آنها واقع شده بودند ـ خداوند رحمتشان کند ـ آنها راهم اغفال کرده بودند، آنها هم به من کاغذ سفارش نوشته بودند. بعضى از آقایان محترم، بعضى از علماء، آنها هم به من کاغذ نوشته بودند که اینها «انهم فتیه» ـ قضیه اصحاب کهف. من گوش کردم به حرفهای اینها که ببینم اینها چه میگویند. تمام حرفهاشان هم از
#قرآن بود و از
#نهجالبلاغه ، تمام حرفها.
من یاد یک قصهاى افتادم که در همدان اتفاق افتاده بود، ظاهراً زمان مرحوم آسید
#عبدالمجید_همدانى (1)، یک یهودى آمده بود مسلمان شده بود خدمت ایشان، ایشان دیده بود که بعد از چند وقت این
#یهودى خیلى مسلمان است و اینقدر اظهار اسلام مىکند که ایشان تردید واقع شده بود برایش که این شاید قضیهاى باشد، یک وقت خواسته بودش، گفته بود که تو مرا مىشناسى؟ گفته بود که بلى، شما از علماء اسلام هستید و چطور. مىدانید پدرهاى من چه کسانىاند؟ بلى، پیغمبر از اجداد شماست فلان. خودت را مىشناسى؟ بلى، من پدرانم یهودى بودند و حالا خودم
#مسلمان شدم. گفته بود سرّ این را به من بگو که چرا تو مسلمانتر از من شدى؟ مردک فهمیده بود که این آن چیزى را که مىخواهد بازى کند فهمیده است، فرار کرده بود.
این که آمد بیست و چند روز آنجا و تمامش از
نهج البلاغه و تمامش از قرآن صحبت مىکرد، من در ذهنم آمد که نه، این آقا هم همان است و الا خوب، تو اعتقاد به خدا و اعتقاد به چیز دارى، چرا مىآیى پیش من؟ من که نه خدا هستم، نه پیغمبر، نه امام، من یک طلبهام در نجف. این آمده بود که من را بازى بدهد من همراهى کنم با ایشان. من هیچ راجع به اینها حرف نزدم، همهاش را گوش کردم، فقط یک کلمه را که گفت ما نمىخواهیم
#قیام_مسلحانه بکنیم، گفتم نه، شما
#نمىتوانید قیام مسلحانه بکنید، بیخود خودتان را به باد ندهید.
...
#ابن_ملجم در پیشانىاش آثار سجده بود ببینیم چه کرد، با این آثار سجده چه آمده بکند. اسلام همیشه گرفتار یک همچو مردمى بوده است که با اسم اسلام، مىخواستند اسلام را بکوبند.(2)
پینوشت:
1- صاحب الذریعه گوید: آن مرحوم از اوتاد دانشمندان و در تقوا و سلوك و صلاح و سداد بسیار عجیب بود . وی مولف آثارى همچون مختصر الاحكام فى تكلیف الانام و مجالس المواعظ بوده است.
2- صحیفه نور جلد 12 صفحات 197 و 198
@mm_eslamy