ریشه تغییر رفتار آمریکا با ایران
چند روز قبل به مقاله ای اشاره کردم که با عنوان « Which Path to Persia» (كدام مسير به سمت ايران؟) با زیر عنوان «گزینه هایی برای یک استراتژی جدید آمریکایی درباره ایران» از سوی موسسه مطالعاتی
#بروکینگز منتشر شد. این سند اگرچه در June 2009 منتشر شد، اما طرح اولیه ۱۶۴ صفحه ای آن در ۱۰/۶/۲۰۰۹ یعنی دو روز قبل از انتخابات رونمایی شد و تاریخ انتشار نشست اول نتیجه گیری در ۶۳ صفحه ، ۱۳ روز بعد در ۲۳/۶/۲۰۰۹ یعنی ۱۱ روز بعد از انتخابات بود. مقاله
بروکینگز را باید یک
#سند_راهبردی درباره چگونگی مواجهه با
#فتنه88 و پس از آن برشمرد.
اما نتیجه گیری آن افق های طولانی مدت تری را در نظر دارد. بازخوانی این بخش، در کنار سخنان جان برنان که خواهان جذب بیشتر روحانی شده بود؛ نشان می دهد چرا آمریکا با پروژه نفوذ و استحاله از درون مسیر جدیدی را دنبال می کند:
در بخشی از نتیجه گیری این سند، پس از آنکه پیشتر گفته است «مشكل ايران به قدري بزرگ است كه، هر سياست واقعمدارانه در قبال ايران حداقل بايد از دو گزينه يا بيشتر تشكيل شده باشد.» آمده است:
But as we also observed at the outset, ignoring iran is no longer a realistic alternative—not that it ever was. tehran is acting on a broad range of issues of great concern to the United states [...] a place where iran is no longer the bane of the United states in the Middle east, and perhaps is even america’s friend once again.
ناديده انگاشتن ايران ديگر مانند گذشته يك راه واقعگرايانه نيست، همانطور که هیچوقت نبوده است. تهران در يك بازه وسيعی از اقدامات که موجبات نگراني آمريكا را فراهم ميكند، فعالیت می کند و در اين ميان اهميتي به
#سردرگمي_آمريكا نميدهد. [...] ما باید به جایی برسيم كه نه تنها ايران براي آمريكا سمي در خاورميانه محسوب نشود بلكه حتي بار دیگر دوست او باشد.
@mm_eslamy