اینجا هرکس داستان خودشو داره، یکی به عشق در نگاه اول اعتقاد نداره، یکی کلا باورش نداره و یکی دیگه، از مسئولیتش میترسه. یکی ترس از دست دادن داره، یکی از اعتقاداش میترسه و یکی دیگه، حس میکنه هیچوقت قرار نیست کافی باشه.
"𝐃𝐞𝐞𝐩 𝐆𝐮𝐭" به معنی احساسات عمیقیه که سالهاست اون رو تجربه نکردید. یک شروع دوباره، برای فرو رفتن در عمق احساس!
"ماجرا از اونجایی شروع شد، که لی مینهو، یکی از معروفترین مخترعین و مهندسین رباتیک، تصمیم گرفت بزرگترین پروژهی عمرش رو به عهده بگیره. پروژهای مبنی بر ساخت یک ربات همهکاره! رباتی که توانایی درک همه چیز رو داره؛ همه چیز، از جمله احساسات عجیب و غریب انسانها رو!"
«میتونم سرما رو حس کنم؛ درست از همون روزی که رفتی این سرما رو حس میکنم. اسمش چی بود؟ شماها بهش میگفتید...غم؟»
" رشته های سرنوشت همیشه در حال تغییرن و برای ساختن داستان های جدید و بازگویی داستان های قدیمی بهم میپیچن. لی مینهو و هان جیسونگ ممکنه انتخابی برای عاشق هم شدن نداشته باشن، ولی میتونن کشف کنن که عشق قدیمیشون چجوری بوجود اومده. عشقی مربوط به صد ها سال پیش؛ عشقی که به مرگ می ارزید. "