حالا این مردی هیچی نمیفهمه چی میگم ولی یک طوری با دقت کلمه به کلمه وویس هام رو ریپ میزنه انگار کتاب جنگ تروجان رو خودش نوشته الان دونستن بقیش براش ادامهش حیاتی عه 😭😂
مهم ترین درسی که از مادربزرگم آموختم این بود: اگر می خواهی چیزی را نابود کنی، اگر می خواهی صدمه و آسیبی به چیزی برسانی، کافی است آن را محدود کنی، کافی است آن را محصور کنی. آن وقت می بینی که خود به خود خشک می شود، پژمرده می شود و می میرد!
عاشق وقتاییم که پیش دوستام برای یه چیزی ذوق میکنم و اونا با اینکه میدونم علاقه ای ندارن یا بعضی وقتا حتی متوجه قضیه نمیشن بازم پا به پام ذوق میکنن و همراهیم میکنن
-چرا رنجم میدهی؟ -چون دوستت دارم. آنگاه او خشمگین میشد. -نه، دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم، خوشیش را میخواهیم نه رنجش را. -وقتی کسی را دوست داریم، تنها یک چیز را میخواهیم: عشق را، حتی به قیمت رنج. -پس، تو به عمد مرا رنج میدهی؟ -بله، برای این که از عشقت مطمئن بشوم.
یه موزیکال پیدا کردم که داستان اودیسئوس عه که سعی داره میکنه از ترویا به ایثاکا برگرده بعد از جنگ ده ساله تروجان حالا توی این مسیر برگشتنی باید با خدایان و هیولاهایی بجنگه و روبه رو بشه که نمیخوان بزارن اون برگرده پیش زنش پنهلوپه و پسرش تلماخوس.( توی ۹ تا saga)