کسانی مثل محمد م. از لیون، دکتر آیلار حقی از آذربایجان، مجیدرضا رهنورد از خراسان، سارینا اسماعیلزاده از کرج، نیکا شاکرمی از ایلام و بیشمار نام دیگر در کنار ژینا از کردستان به ما نشان دادند که باید جور دیگری به زندگی و مرگ نگریست. به قول شاملو «هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!»
کسانی مثل
سجاد به من آموختند که گاهی برای تجلیل زندگی، باید همچون سیمرغ تن به آتش سپرد، باشد که مرغی جوان از گرمای آن برخیزد! این که او با این کارش به من این را آموخت یعنی باید آتش این ققنوس را در سینه نگه دارم چرا که سیمرغ هر هزار سال یک بار متولد میشود! محمد م. در انتهای «ویدئوی خودکشی»اش که طنازانه جای «یادداشت خودکشی» صادق هدایت را گرفته است، به ما یادآوری می کند که شاد باشید، غم نداشته باشید، پیروزی نزدیک است! به قول مجیدرضا، بر گور شهیدانتان نگریید، برقصید و شادی کنید. زندگی کنید!