فلسفه از شگفتی و حیرت آغاز میشود.
«افلاطون»
جایی در رسالهی فایدون، سقراط میگوید که فلسفیدن یعنی تمرین برای مرگ. چرا او چنین حرفی میزند؟ برای این که مُردن یعنی جدا شدن روح از بدن، و وقتی شما فلسفه کار میکنید، تا جایی که میتوانید روحتان را از بدنتان جدا نگه میدارید چون در فکرِ اینجا و الان که بدنتان هست، نیستید. وقتی میپرسید: «عدالت چیست؟»، منظورتان این است که عدالت در هرجا و هر زمان و در نفسِ خودش چیست؛ غرضتان این نیست که «امروز یا دیروز چه کسی به من ظلم کرد؟»، وقتی میپرسید «زیبایی چیست؟»، منظورتان این نیست که «زیباترین شخص در این اتاق کیست؟» بنابراین، اگر در فکرِ اینجا و الان نباشید، به معنای موردنظر افلاطون الان اینجا نیستید. همانجایی هستید که روحتان هست، البته نه از این جهت که در جای خاص دیگر و بهتری هستید، بلکه از این نظر که به آن معنا هیچ کجا نیستید. در کلیات مُستغرقید.
#مایلز_برنییت
(استاد فلسفهی قدیم در دانشگاه کیمبریج)
@miner_wa
#مین_روا