انزجار، دلهره، غم، ترس، شفقت... و با تأکید «انسانیت»؛ تمامِ آن چیزیست که با خواندن کتاب زندگی در مرگ تجربه میکنید. تجربهای که دیدگاهی متفاوت در پدیدهی ناگزیرِ مرگ ارائه میدهد و نگاه بهسوی دیگر، زندگی، قابل تأملتر میشود. در اینجا مرگ را دیگرگونه مییابیم، نه پایان زندگی در مفهوم عام، که همراهی همواره با آن است. از ابتدای زادهشدن، مرگ با ما زاده میشود و در زندگی جریان و تداوم دارد. سو بلَک در تشریح و توضیح اجساد به روند زوالِ بدن و چگونگی ترتیبِ تجزیهی اجزا و اعضای آن میپردازد. زوالِ بدنِ انسانِ زنده نیز بههمین ترتیب بیان میشود. تغییرِشکلِ فیزیکی و درونیِ بافتها و سلولها و استخوانها در بدن بههنگام مرگ و زندگی وجود دارد. زوال شناختی که سو بدان میپردازد (بیماریی که پدرش به آن مبتلا میشود) نیز یکی دیگر از نشانههای زوالِ زندگان است.
مرگ همواره برای بشر مملو از پرسش و آکنده از ابهام بوده است. فلسفه، هنر، ادبیات و... قرنها مرگ را بررسی و در آثارشان بازتاب دادهاند. در این کتاب اما بر آنچه علم اثبات کرده تأکید شده است. تمامی مفاهیمی که سو به آنها پرداخته برپایهی علم بیان میشود. فریب نخورید! این یک کتابِ علمی خستهکننده نیست؛ این هشداریست که از ابتدا باید داد. زندگی در مرگ روایتیست از موازات این دو پدیده (زندگی و مرگ)، روایتی از تجربههای بیشمار نویسنده در رویارویی نزدیک با آنها در شرایط گوناگون.
آغاز کتاب علاقهمندی و انتخابِ راهِ آیندهی نویسنده در نوجوانی است. آنجاست که فکر میکنید با دختری با خوی توحش و قاتلی بالفطره طرف هستید؛ نوجوانی که کار در قصابی را بزرگترین لذت قلمداد میکند و عاشقِ بوی خون و تکههای گوشت و گرمای جگرِ گاو است. و ناگهان در جوانی کالبدِ انسانی را پیشِ چشمانتان میشکافد و با نهایت دقت و ظرافت به تشریح آن میپردازد. از اینجا به بعد با یک انسانشناسِ قانونی طرف هستیم. در ادامه او بدن را از منظر علم توصیف میکند و اطلاعات جالبی دربارهی کشفِ هویت براساس منطقهی جغرافیایی و ویژگیهای مادرزادی میدهد؛ شگفتانگیز است که بدانی مادرت هنگام بارداری کدام گوشهی این جهان بوده و حتا چهچیزی خورده است! دو فصل دیگر تجربهی شخصی سو بلَک از مواجه با مرگِ نزدیکاناش است؛ مواجهای سرشار از احساس، تعلق و عشق. شیرین و بیتکلف روایت میکند و اگر این موضوع نقطهی حساس شما باشد، بغض میکنید و اشک از چشمانتان سرازیر خواهد شد. پیش از این نقطهی عطف، به شخصیتِ بینظیر سو پی بردهاید و از قضاوتِ زودهنگام خود شرمسار. در این خودنگاری، او بهخوبی از پس آمیختگیِ تجربههای کاری و مسائل خانوادگی برآمده است. روابط خانوادگیاش را به روایتهای کاری پیوند میزند و از حرفهاش در امور خانوادگی و فامیلی بهره میگیرد. هرچند خودش آشکارا این دو زندگی را از هم تفکیک و مرزِ پررنگ آنها را آگاهانه مشخص کرده است.
قتل و جنایت مضامین دیگریست که تجربه خواهید کرد. نویسنده از پروندههای جنایی، نمونههایی را انتخاب و روایت میکند. شرارت و روانِ بیمارِ انسانها عریان میشود و درمییابیم نویسندگان داستانهای جنایی، جنایی – روانشناسی و... نیاز به تخیلِ چندانی ندارند! سپس در تجربههای جهانیِ خود ما را همراه و شریک میکند؛ جنگ کوزوو (۱۹۹۹) بهعنوان پدیدهای بشری و سونامی تایلند (۲۰۰۴) بهعنوان یک پدیدهی طبیعی. اکنون عمق فاجعه را تشریح میکند و ما بیش از هر زمان دیگری احساس عجز و درد میکنیم. دیدن تصاویری که هر روز مرگ را صدر خبرهای شبکههای تلویزیونی مختلف قرار داده نمیتواند برای درکِ عمقِ فاجعه کافی باشد. سو تصویر قساوت در کشتارِ جمعی مردم از فجایع جنگ کوزوو را بهخوبی روایت میکند، اما، همانطور که خودش میگوید، این سنگدلی و وحشیگری در کشتارِ آگاهانه و بیرحمانۀ بیگناهان توصیفناپذیر است. کشف گورهای جمعی از جنایتِ توجیهناپذیرِ جنگ و بدنهای سوخته یا مثلهشدهی مردان، زنان و کودکان انزجاری بیحد از ویرانگری جنگ در وجودِ ما برجا میگذارند.
طنز یکی از ویژگیهای کتاب است. سو بلک در بزنگاه، بهجا و باظرافت از طنز بهره میگیرد، هنگامیکه تلخی و درد بر جان نشسته، گاه حتا با یک جمله اندکی از زنگارِ بسته را میزداید. طنزی نه سخیف و بیمایه که توأم با شیرینیست، بدون خنثا کردنِ تأثیرِ عمیقِ روایت و موضوع اصلی. او معتقد است تقابلِ اندوهِ مرگ و لطافتِ طنز، کاهش تنِش را در پی دارد، اما گاه جایی برای حتا یک واژهی طنازانه نیست، برخی موضوعها از فرطِ سنگینیِ عذابشان ناگزیر به پذیرشاند.