های نمادین هستیم، در حالی که به خوبی میدانیم دوام ندارند. برای مقابله با این بیدوامی، بیوقفه در جستوجوی چیزهای تازهایم. ما مصرفکنندگان عمده چیزهای جدید و آدمهای جدیدیم. تمرکز بر ارزش نمادین موجب افزایش همیشگی گردش مالی فشن میشود زیرا منطق فشن آن را کنترل میکند. ماهیت فشن تولید نشانههای رضایتبخشی است که پس از گذشت مدتی کوتاه به نشانههای به دردنخور تبدیل میشوند. قاعدۂ فشن این است که سرعتی دائما فزاینده به وجود میآورد تا اشیا را در سریعترین زمان ممکن به چیزی زائد تبدیل کند و چیزی جدید جایگزین آنها شود.» (ص۔ ۱۴۲) این را هم اضافه کنم که شما در هیچ شرایطی گریزی از فشن ندارید، حتی موقعی که خلاف هنجارها لباس میپوشید، دمده رفتار میکنید یا اگر در همهٔ موقعیتها با لباس سرتاپا مشکی یا ردای مسلکی ظاهر بشوید، در حال مخابره کردن این پیام هستید که «من از فشن امروزی بیزارم». از این منظر فرار کردن از فشن فقط شانه خالی کردن از آن است. به عقیده زیمل ایدئال این است که با پذیرفتن فشن به عنوان نیرویی در زندگی انسان بکوشیم به استقلال نسبی دست یابیم که با کمک آن میتوانیم از تصادفی بودن فشن آگاه شویم و با این آگاهی خودمان را آسان تسلیم تغییرات فشن نکنیم. یادتان باشد دفعه بعدی که در یک دیالوگ روزمره کسی به شوخی از رنان پرسید «حالا چی بپوشیم» آن را یک جک ساده فرض نکنید، سؤالی بدانیدش که ریشه در کهن الگوهای زیادی دارد؛ چیزهایی مثل فلسفه، هنر، سیاست، زبان و هویت.
نوشتهٔ هاجر رزمپا
فلسفهٔ فشن
نوشتهٔ لارس اسونسن
برگردانِ آیدین رشیدی
نشر مشکی
@meshkipublication