کشته شدن یزدگرد سوم، پس از ۲۰ سال دشوار کشورداری، همزمان با پدافند از خاک در برابر تازیان و خیانتهای داخلی، فاجعه به بار آورد.
مرگ یزدگرد، مرگ یک انسان عادی نبود بلکه مرگ نهاد شهریاری ایرانی بود و یک بحران بزرگ ۱۴۰۰ ساله، ایجاد کرد و با از بین رفتن چترشهریاری ایرانی، که می توانست هماهنگ کننده و اتحاد بخش نیروهای مبارز برای احیا و بازسازی ایران باشد، تلاشهای دلاوران ایرانی یا به مزدوری برای خلیفه تبدیل شد(مانند فریفتن ابومسلم، طاهریان و بوییان) یا با رقابت بر سر قدرت، شانس بازیابی ایران از دست رفت.(مانند شکست اتحاد افشین، مازیار و بابک) و در این دوران سیاه، حکومت ایران عمدتاً بین مغول، ترک و تازی، دست به دست شد و جز اندک مواردی، کارهای میهن پرستانه انجام نگرفت.
شاید ظهور رضاشاه و در ادامه ساخت دولت مدرن مشروطه، می توانست پایانی بر آن اندوه و رنج دراز باشد ولی این بار، ارتجاع سرخ و گلوبالیسم، برای کمک به ادامه فاجعه، با تاکتیکهای فریبکارانه، وارد میدان شده اند.
پژوهش و اندیشه با «مهرگان پویا»
#یزدگرد_شهریار
#بازیابی
#اشتباهات_تاریخی
#پادشاهی_مشروطه_مدرن