🖋سِیری در موزه هنرهای معاصر تهران؛
◾️اثری از کامران دیبا
با نگاهی دقیقتر به این موزه،سوالی که احتمالا پیش خواهد آمد،این است:
چگونه یک اثر،در عینِ نبودِ نوآوری در دلِ خود؛معمارانه خواهد بود؟
▫️نقدهایی از سوی معمارانی مانند بهرام شیر دل و داریوش بوربور بر این اثر وارد است،
بر این اساس که معمار از آثار مختلفی همچون موزه گوگنهایمِ نیویورک،اثر فرانک لوید رایت و موزه خوان میرو در اسپانیا بطور مستقیم وبا اندک تغییری در فرمِ بنا استفاده کرده است؛[به ترتیب در رمپِ مارپیچِ واقع در سرسرا و فرمِ مدولارِ گالریها]،علیرغم این موضوع دیبا پلی از جنس کار کردِ کیفی میان فضاهای موزه و آثار مذکور برقرار کرده است بدین صورت که بطور معمول در گالریها عملا مشاهده ی اثر بعنوان اولویت طراحی بشمار می آید،بنابراین میتوان از پنجره ها صرفا بعنوان نورگیر استفاده کرد؛ نقش عنصرِ دیوار نیز-مشابه ساختمانهای صنعتی- در این میان پراهمیت شده و خود را به شکلِ نورگیری منحنی در سقفها نمایان میکند؛تا نور غیر مستقیم را برای کاربران فراهم کند.و این بدین معناست که معمار برای فرمِ بنا صرفا پاسخی در چارچوبِ کارکرد در نظر گرفته است.
▫️از سویی دیگر نیز با پیوندِ برخی اصول معماری ایرانی در فرم و پلان-نقطه ای که به گفته دیبا آغاز طرح محسوب میشود؛سعی در پیوند و گردآوری تمامی این عناصر در قالب یک موزه داشته است.به عنوان مثال:
در سرسرای موزه از یک هشتی نیمه منظم استفاده شده؛جایی که قدمهای اولِ کاربران در آن آغاز میگردد؛همچنین با نگاهی کلی،اثر متقارن بوده و رعایت الگوی مدولار در ۷ گالری موزه کمابیش تداعی کننده پیمون در معماری ایرانی ست.گفتنی ست ۲ عدد از گالری ها با ۵ گالری دیگر اندکی تفاوت دارند.سیرکولاسیونِ موزه مسیری مدور و مشخص داشته و ابتدا و انتهای آن به رمپِ واقع در سرسرا میرسد؛که برگرفته از مکاتب عرفانِ شرقی ست.
▫️ویژگی برجسته دیگر در این اثر نهان بودن اختلاف ترازها از زاویه بیرونیِ آن است؛بطوریکه کاربران تا زمان رسیدن به بازشوی مشرف به حیاط مرکزیِ موزه متوجه آن نخواهند شد.شیبِ ملایم رمپ ها نیز به این امرِ پنهان کمک کرده اند.نگاهی بیرونی به کالبد نیز مارا متوجه فرمِ منحنی نورگیرها میکند؛که از دیدِ بسیاری-مشابه بادگیرهای سنتی اقلیم گرم و خشک است؛حتی اگر اینگونه باشد نیز تداعی بصری و برداشت نمادین از این نورگیرها عملا با موضوعیت "هنرهای معاصر"،ارتباطی ندارد.در حالیکه دیبا[با صرف نظر از تکرارِ فرمالِ موزه خوان میرو]نگاهی صرفا کارکردی جهت استفاده از آن داشته است.
▫️با همه این موارد،این سوال بوجود می آید که آیا تجربه کاربران از فضا به کیفیتی بوده که این برداشت هوشمندانه و پیوندِ آن با اصول معماریِ ایرانی توسط کامران دیبا،موفق دانسته شود یا خیر؟برداشتی که بی شک،بسیار موفق تر از ابداعات بی ارزش بوده است.
▫️نگاهی دیگر در اینستاگرام انجمن:
https://www.instagram.com/p/DCFItfnuQRr/?igsh=MW5uM3NwYXJnMW01MQ==#اثری_از_معمارID:
@mehrazi_qomuni