این روزها بیقرارت که می شوم
بر ترقوهای اردیبهشت طنابی می بندم وُ تاب می خورم
به قلبش خیره می شوم
که با چه امیدی خون بهار را در رگ های منجمد سال جریان می دهد
ولی مگر زورش به زمستان می رسد
زمستان سرد، زمستان هراس، زمستان مرگ!
ولی نه، دلیل این همه تلخی،دلیل این همه درد، جای خالی توست
حتی اگر زمستان دست از سر روزگار بردارد
بی تو، بهار هم ابتلای درد آوریست ...
#مهدی_نظام_آبادی